2024-03-28T20:30:35Z
https://jwsc.gau.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=87
Journal of Water and Soil Conservation
2322-2069
2322-2069
1388
16
1
تغییر در خواص و مشخصات خاک ناشی از موقعیتهای مختلف اجزاء زمیننما در خاکهای با مواد مادری لسی در دو اقلیم متفاوت در استان گلستان
بهمنظور بررسی اثرات توأم اقلیم و ژئومورفولوژی بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی و تکاملی خاکهای با مواد مادری لسی در استان گلستان، دو مقطع در مناطق هوتن از توابع مراوهتپه با رژیم رطوبتی اریدیک و رژیم حرارتی ترمیک و گرگان با رژیم رطوبتی زریک و رژیم حرارتی ترمیک انتخاب گردید. به تناسب موقعیتهای مختلف اجزاء نمای زمین در منطقه هوتن 4 پروفیل و در منطقه گرگان 5 پروفیل خاک حفر و مطالعه شدند. نتایج تشریح پروفیل و مطالعات صحرایی نشان داد که در منطقه هوتن، موقعیتهای هموار1[1] و پنجه شیب2[2] در رده اریدیسول و موقعیتهای شانه شیب3[3] و پای شیب4[4] در رده انتیسول طبقهبندی میشوند. در منطقه گرگان نیز خاک موقعیتهای هموار، شانه شیب و پای شیب در رده اینسپتیسول و خاک موقعیت پنجه شیب در رده مالیسول قرار گرفت. از نظر خصوصیات فیزیکوشیمیایی نیز تفاوتهای قابلتوجهی در نوع بافت، میزان و عمق شستشوی آهک، مواد آلی، درصد رطوبت اشباع، اسیدیته، هدایت الکتریکی عصاره اشباع، ظرفیت تبادل کاتیونی و میزان کاتیونها و آنیونهای محلول دیده شده بهطوریکه در گرگان مقدار رس بیشتر و هوتن سیلت بیشتری دارد. آهک از افقهای سطحی منطقه گرگان آبشویی شده و در عمق خاک تجمع نموده است. میزان تغییرات آهک در مناطق مورد مطالعه از 1 درصد در افق AB پروفیل 5 گرگان تا بیش از 15 درصد در افقهای سطحی هوتن متغیر است. از لحاظ مواد آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی خاک منطقه گرگان وضعیت مطلوبتری دارد بهطوریکه کربن آلی از 5/3 درصد در گرگان به کمتر از 5/0 درصد در هوتن و CEC از 3/44 سانتیمول بر کیلوگرم در گرگان به کمتر از 7 سانتیمول بر کیلوگرم در هوتن میرسد. از جمله فرآیندهای بارز خاکسازی در منطقه گرگان، حرکت و آبشویی کربنات کلسیم درعمق نیمرخ خاک و تجمع مواد آلی بیشتر در سطح قابل ذکر میباشند.
2012
07
25
1
17
https://jwsc.gau.ac.ir/article_577_198a7285cc49fd6cf08bb8af94f39a99.pdf
Journal of Water and Soil Conservation
2322-2069
2322-2069
1388
16
1
برآورد حداکثر بار آلودگی مجاز قابل تخلیه به گرگانرود
گرگانرود یکی از سه رودخانه اصلی استان گلستان میباشد که نقش مهمی در تأمین آب استان گلستان دارد. بهمنظور بررسی کیفیت آب گرگانرود و همچنین برآورد حداکثر بار آلودگی مجاز قابل تخلیه به آن، از آمار 8 ایستگاه اندازهگیری کیفیت آب این رودخانه استفاده به عمل آمد. وضعیت خودپالایی این رودخانه با دو روش تجربی استریتر- فیلیپس و آماری مورد بررسی قرار گرفت. هیچیک از این روشها نشاندهنده وضعیت نامطلوب خودپالایی برای این رودخانه در شرایط متوسط و کمآبی نمیباشد. مقدار BOD مشاهده شده این رودخانه در ایستگاه تمر- قرهقوزی با مقدار 7/9 میلیگرم بر لیتر بوده و تا قبل از محل سد وشمگیر، مقدار BOD مشاهده شده در برخی نمونهها، بیش از مقدار مجاز بوده ولی این مشکل در پاییندست محل سد مشاهده نگردیده است. همچنین متوسط سالانه مقدار BOD از مقدار 7/1 میلیگرم بر لیتر در ایستگاه ورودی گنبد تا 48/2 میلیگرم بر لیتر در ایستگاههای تمر- قرهقوزی و ورودی آققلا متغیر است. نتایج محاسبات خودپالایی نشان میدهد در وضعیت موجود مشکلی از جهت تخلیه بار آلودگی به گرگانرود وجود ندارد.
2012
07
25
19
35
https://jwsc.gau.ac.ir/article_578_b31779958c692b21a29e9909fec2b647.pdf
Journal of Water and Soil Conservation
2322-2069
2322-2069
1388
16
1
تخمین نفوذپذیری نهایی خاکها با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی
(مطالعه موردی: مزرعه پردیس ابوریحان)
نفوذپذیری یکی از مهمترین پارامترهای فیزیکی خاکها و از دادههای بنیادی طرحهای آبیاری و زهکشی است. اگرچه برای توصیف این پدیده، تاکنون روشها و روابط مختلف تئوری و یا تجربی ارایه شده، ولی هنوز هم از جنبههای تطابق و امکان کاربرد علوم جدیدی نظیر روش شبکههای عصبی مصنوعی در پیشبینی این پدیده، جای تحقیق و بررسی وجود دارد. در تمام روشهای موجود برای تعیین روابط نفوذ، انجام آزمایشهای زمانبر و پرهزینه صحرایی الزامی است. همچنین وجود عبارتهای غیرخطی در روابط حاکم بر پدیده نفوذپذیری، مدلسازی آن را امری مشکل نموده است. از طرفی امروزه توانمندیهای روش شبکههای عصبی مصنوعی در مدلسازی مسایل غیرخطی باعث شده تا در علوم مختلف مهندسی به موازات کاربرد روشهای متداول، از روش شبکههای عصبی نیز استفاده شود. درتحقیق حاضر شبکههای عصبی مصنوعی بهعنوان روشی جدید بهمنظور تخمین مقادیر نفوذپذیری نهایی خاکها بهکار گرفته شده است. در این تحقیق در مدل شبکه عصبی مصنوعی تهیه شده، پارامترهای فیزیکی خاک از جمله درصد مواد آلی، وزن مخصوص حقیقی و ظاهری، تخلخل و همچنین پارامترهای شیمیایی آن نظیر اسیدیته و میزان سدیم بهعنوان ورودی و در مقابل مقادیر نفوذپذیری نهایی خاک بهعنوان پارامتر خروجی مدل لحاظ شدهاند. همچنین یک مدل آماری براساس رگرسیونهای چندمتغیره تهیه و خروجیهای مدل شبکه عصبی و مدل آماری با مقادیر واقعی اندازهگیری شده و با کاربرد معیار ضرایب همبستگی مقایسه شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که مدلهای شبکه عصبی مصنوعی با دقت بسیار بالا و قابلقبولی توانایی تخمین و پیشبینی مقادیر نفوذپذیری نهایی خاکها را براساس پارامترهای زود یافت خاک دارند. وجه تمایز این تحقیق با سایر تحقیقات مشابه در مدلسازی با شبکههای عصبی مصنوعی آن است که، در این تحقیق علاوهبر کاربرد شبکههای عصبی مصنوعی در مورد نفوذپذیری، توانمندیهای این روش در یافتن دانش الگوریتم در دادههای با حجم پایین نیز به اثبات رسید.
2012
07
25
37
57
https://jwsc.gau.ac.ir/article_579_3225106d274c2d35cfaa89400acad0d1.pdf
Journal of Water and Soil Conservation
2322-2069
2322-2069
1388
16
1
ارزیابی کارایی مدلهای پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوزه آبخیز سیدکلاته رامیان
امروزه بروز پدیده زمینلغزش در مناطق جنگلی شمال کشور و از جمله استان گلستان، بهعلت کاهش و یا از بین رفتن پوشش گیاهی، به یک امر طبیعی تبدیل شده است. پیشبینی وقوع زمینلغزش در یک منطقه، از خسارات ناشی از بروز این امر جلوگیری خواهد نمود. پهنهبندی خطر زمینلغزش، از جمله راهکارهای مناسب و جوابگو در این مورد میباشد. انتخاب بهترین روش برای پهنهبندی در کاهش هزینه و صرف وقت مؤثر است. همچنین این امر سبب بهدست آوردن نتایج بهتر و مطمئن در مورد پهنهبندی خواهد شد. در این تحقیق از دو مدل تجربی شامل روش مورا و وارسون و روش حائری و سمیعی و مدل آماری شامل روش اثر نسبی برای پهنهبندی خطر زمینلغزش منطقه حوزه آبخیز سیدکلاته واقع در شهرستان رامیان استان گلستان استفاده گردید. برای ارزیابی روشهای پهنهبندی از روش جمع مطلوبیت استفاده شد. نتایج، بیانگر تفکیک بهتر کلاسههای خطر در روش اثر نسبی میباشد. در مقایسه بین مدلهای تجربی، روش حائری- سمیعی از روش مورا- وارسون کارایی بهتری از خود نشان داد.
2012
07
25
59
78
https://jwsc.gau.ac.ir/article_580_f9df9b18c2e4bb0085aabb96fec4dc16.pdf
Journal of Water and Soil Conservation
2322-2069
2322-2069
1388
16
1
بررسی تغییرات زمانی آبشستگی اطراف آبشکن T شکل در قوس 90 درجه
آبشکن یکی از اجزا مهم در حفاظت از سواحل رودخانهها میباشد. استقرار آبشکنها باعث ایجاد تغییرات در میدان جریان، الگوی آبشستگی و توپوگرافی بستر میشود. مکانیزم جریان و انتقال رسوب هنگامی که آبشکن در قوس قرار گرفته است بسیار پیچیده میباشد. در این مقاله به بررسی تغییرات زمانی ابعاد چاله آبشستگی و توپوگرافی بستر پیرامون آبشکنهای T شکل مستقر در قوس 90 درجه پرداخته شده است. برای این منظور در یک کانال آزمایشگاهی با قوس 90 درجه و ملایم و دارای بستر رسوبی با دانهبندی به قطر متوسط 28/1 میلیمتر و شرایط آب زلال، آزمایشهایی طراحی و اجرا شد. در این آزمایشها تأثیر پارامترهای طول آبشکن، طول بال آبشکن، موقعیت قرارگیری آبشکن در قوس و همچنین عدد فرود جریان بر تغییرات زمانی ابعاد چاله آبشستگی حول آبشکن T شکل و تغییرات توپوگرافی بستر مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بیانگر این است که افزایش طول آبشکن، کاهش طول بال آبشکن، افزایش عدد فرود و تغییر موقعیت آبشکن به سمت پاییندست قوس باعث افزایش ابعاد چاله آبشستگی میگردد.
2012
07
25
79
105
https://jwsc.gau.ac.ir/article_581_1d5ca74fa6ce7d81ed3471d68f785cf5.pdf
Journal of Water and Soil Conservation
2322-2069
2322-2069
1388
16
1
تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجع درون گلخانه با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی
امروزه شبکههای عصبی مصنوعی کاربرد بسیاری در مسائل مختلف مهندسی آب که رابطه و الگوی مشخصی بین عوامل مؤثر بر وقوع یک پدیده وجود ندارد، پیدا کردهاند. در این پژوهش جهت تخمین تبخیر- تعرق مرجع داخل گلخانه با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی، از دادههای هواشناسی اندازهگیری شده داخل گلخانه و همچنین دادههای اندازهگیری شده خارج گلخانه استفاده گردید. در این پژوهش از شبکههای عصبی مصنوعی با ساختار پرسپترون چند لایه و الگوریتم یادگیری پس انتشار خطا با یک لایه پنهان جهت تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجع استفاده شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی میتوان تبخیر- تعرق گیاه مرجع (0ET) را با دقت مناسبی تخمین زد. شبکه عصبی مصنوعی با ورودیهای تابش خارج از جو، دمای حداقل و حداکثر اندازهگیری شده، ساعت آفتابی و فشار بخار واقعی محاسبه شده در داخل گلخانه با جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) برابر 1/1 میلیمتر در روز بهترین نتیجه را جهت تخمین 0ET ارایه داد. این عمل برای دادههای خارج از گلخانه نیز انجام شد که شبکههای عصبی مصنوعی با دادههای ورودی دمای حداقل و حداکثر و ساعت آفتابی اندازهگیری شده در خارج از گلخانه با RMSE برابر 01/1 میلیمتر در روز، بهترین نتیجه را جهت تخمین 0ET ارایه داد.
2012
07
25
107
121
https://jwsc.gau.ac.ir/article_582_247811d1cb9bda114739c846e9648a0c.pdf
Journal of Water and Soil Conservation
2322-2069
2322-2069
1388
16
1
برآورد حداکثر بارش محتمل 24 ساعته به روشهای آماری در شمالشرق ایران
در بیشتر نقاط دنیا برای محاسبه حداکثر بارش محتمل از روش هرشفیلد استفاده میشود که در آن عامل فراوانی (Km) برای محاسبه مقادیر حداکثر بارندگی محتمل 24 ساعته (24PMP)، 15 فرض میگردد، این مقدار در ایستگاههای مختلف با شرایط آب و هوایی مختلف مناسب نمیباشد. سازمان جهانی هواشناسی در سال 1986 روش هرشفیلد را استاندارد کرد وتأثیر طول دوره آماری و حداکثر مقدار مشاهده شده را برای تصحیح عامل فراوانی معرفی نمود. در سال 2001 توسط دسا و همکاران در مالزی نگرش دیگری به روش هرشفیلد معرفی شد بهطوریکه در آن تنها بیشترین مقدار مشاهده شده ملاک کار قرار داده شد که منجر به کاهش شدیدی در عامل فراوانی گردید. در این مقاله جهت برآورد عامل فراوانی مناسب، مقادیر بیشترین آمار بارش یک روزه در 46 ایستگاه موجود در شمال شرق ایران با طول دوره آماری 13 تا 48 سال با این دو نگرش بررسی گردید. در نگرش اول بهترتیب عامل فراوانی و 24PMP بین 7/16 تا 5/19 و 6/138 تا 3/410 میلیمتر بهدست آمد که به مقدار بسیار زیادی نتایج آن معلول طول دوره آماری است، در حالیکه در نگرش دوم باعث تخمین این مقادیر بهترتیب 8/1 تا 2/6 و 7/62 تا 7/207 میلیمتر گردید. از نسبت 24PMP به حداکثر باران 24 ساعته بهعنوان معیاری که به شرایط آب و هوایی منطقه بستگی نداشته باشد استفاده شد و با استفاده از مقادیر گزارش شده در منابع نشان داده شد که در مقایسه با نگرش اول هرشفیلد، نگرش دوم پایدارتر است و تناسب بیشتری با روش چند ایستگاهی که از آمار یک-کاسه منطقه استفاده میکند دارد. نشان داده شد که نسبت 24PMP آماری به 24PMP همگرایی در نگرش دوم اختلاف کمتری با 1 دارد در حالیکه در نگرش اول این فاصله زیاد و غیرقابلقبول میباشد. در ادامه نقشه 24PMP به روش دوم در منطقه تحت مطالعه تهیه شد، این نقشه تخمین معتبری از بیشترین بارش محتمل برای هر منطقه در شمال شرق ایران جهت کاربرد در طرحهای هیدرولیکی کنترل روانآب و سیلاب رودخانههای مرزی و آبراهههایی که بدون استفاده به کویرهای داخلی میریزند بهدست میدهد.
2012
07
25
123
143
https://jwsc.gau.ac.ir/article_583_8571b2db56b110d164a9850ae92b3923.pdf
Journal of Water and Soil Conservation
2322-2069
2322-2069
1388
16
1
تخمین هوشمند حداکثر عمق آبشستگی اطراف آبشکنهای L شکل با استفاده
از شبکههای عصبی مصنوعی و سیستم استنتاج فازی- عصبی
از جمله مسایل مهم در طراحی آبشکنها، پدیده آبشستگی موضعی دماغه آنها میباشد که بهعلت تنگشدگی مقطع جریان و وجود گردابههای قوی بهوجود میآید و یکی از شاخصهای مهم در تعیین مشخصات حفرهی آبشستگی، حداکثرعمق آبشستگی میباشد. امروزه شبکههای عصبی کاربردهای بسیاری در مسایل مختلف مهندسی آب که رابطه و الگوی مشخصی بین عوامل مؤثر بر وقوع یک پدیده وجود ندارد، پیدا کرده است. بنابراین در این پژوهش از دو روش شبکه عصبی مصنوعی، سیستم استنتاج فازی عصبی به برآورد میزان عمق آبشستگی اطراف آبشکن L- شکل پرداخته شده است. همچنین نتایج بهدست آمده از این روشها با رابطه تجربی موجود مقایسه شده است. برای شبکه عصبی مصنوعی از یک لایه میانی با 5 نرون استفاده شد. تابع محرک لایه میانی نیز تانژانت هیپربولیک و تابع محرک لایه خروجی سیگموئید درنظر گرفته شد. سیستم استنتاج فازی- عصبی بهکار رفته در این تحقیق نیز سوگینو میباشد که از الگوریتم یادگیری پیوندی برای تعیین پارامترهای سیستم فازی استفاده میکند. ضریب همبستگی برای دادههای آزمون در شبکه عصبی مصنوعی، سیستم استنتاج فازی عصبی و رابطه تجربی بهترتیب 97/0، 99/0 و 93/0 بهدست آمده است. مقایسه نتایج نشاندهنده قدرت بالای سیستمهای هوشمند (بهخصوص سیستم استنتاج فازی عصبی) در یادگیری و تخمین عمق آبشستگی اطراف این نوع آبشکن میباشد.
2012
07
25
143
161
https://jwsc.gau.ac.ir/article_584_8ff719a555720a203b7c263168fd3138.pdf
Journal of Water and Soil Conservation
2322-2069
2322-2069
1388
16
1
بررسی تأثیر تغییر کاربری اراضی بر پاسخهای هیدرولوژی حوضه آبخیز
(مطالعه موردی: حوضه آبخیز زنجانرود)
تغییر کاربری اراضی در یک حوضه آبخیز میتواند تأثیر قابلتوجهی بر چرخه هیدرولوژی و در نتیجه منابع آب حوضه داشته باشد، از اینرو شناخت آثار تغییر کاربری اراضی بر پاسخهای هیدرولوژی حوضه راهگشای تعیین استراتژی مناسب در توسعه پایدار منابع آب حوضههای آبخیز میباشد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات هیدرولوژی تغییر کاربری اراضی در طی 40 سال اخیر در حوضه زنجانرود میباشد. جهت شبیهسازی بیلان آبی حوضه در این مطالعه از مدل SWAT (2005) استفاده و بدینمنظور دادههای هواشناسی و نقشههای رقومی کاربری اراضی و خاک و مدل رقومی ارتفاع منطقه تحقیق تهیه شد. پس از واسنجی و صحتسنجی مدل، بهمنظور ارزیابی تأثیر تغییر کاربری اراضی بر هیدرولوژی حوضه، کاربریهای اراضی سال 1346، 1373 و 1386 به مدل معرفی و مدل اجرا گردید. نتایج تحقیق نشاندهنده تأثیرات قابل توجه تغییر کاربری اراضی روی جریان رودخانهای و بار آبی حوضه است، بهطوریکه تغییر در کاربری اراضی از سال 1346 تا 1386 منجر به افزایش مقدار روانآب سطحی در حدود 33 درصد و کاهش سطح سفره آبهای زیرزمینی در حدود 22 درصد شده است. همچنین از سال 1346 تا 1386 مساحت زیرحوضههای تحتتأثیر گروه روانآب متوسط سالانه (زیاد) 28-14 میلیمتر، 16 درصد افزایش یافته است.
2012
07
25
163
180
https://jwsc.gau.ac.ir/article_585_2aa5ecf322e13d35604d5ba8adedd0d5.pdf