2024-03-28T22:25:07Z
https://jwsc.gau.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=533
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
تعیین اهمیت نسبی پارامترهای دو مدل هیدرولوژیکی یکپارچه با استفاده از روش های موریس، سوبول و شاخص آنتروپی
ابوالحسن
فتح آبادی
حامد
روحانی
سید مرتضی
سیدیان
ont-family: TimesNewRomanPSMT;font-sizدر طی دهههای اخیر با افزایش قابلیت مدلسازی با کامپیوتر شاهد افزایش پیچیدگی و تنوع مدلهای هیدرولوژیکی بودهایم. با افزایش پیچیدگی مدل، تعداد پارامترهای مدل زیاد شده که این مسأله باعث افزایش احتمال بیشبرازشی و سخت شدن شناسایی پارامترها و ساختار مدل میشود. بدینمنظور با استفاده از آنالیز حساسیت پارامترهای مهم که به نوعی رفتار مدل را کنترل میکنند شناسایی شده و سهم هر یک از پارامترها در عدم قطعیت خروجی مدل تعیین میشود. روشهای مختلفی برای آنالیز حساسیت پارامترها و ورودیهای مدلهای مختلف وجود دارد که آنها را به دو دسته موضعی و سراسری تقسیمبندی میکنند. در حالیکه در روشهای موضعی تغییرات خروجی مدل در حالتی که سایر پارامترها ثابت بوده و فقط یکی از پارامترها تغییر میکند بررسی میشود. روشهای سراسری قادر بوده آنالیز حساسیت را برای کل دامنه پارامترهای مدل اجرا کرده و همچنین میتوانند اثرات متقابل بین پارامترها و غیرخطی بودن را نیز در نظر بگیرند. در این پژوهش کارایی سه روش آنالیز حساسیت شامل روشهای موریس، سوبول و شاخص آنتروپی در آنالیز حساسیت پارامترها و ورودیهای مدلهای هیدرلوژیکیTOPMODELو
آنالیز حساسیت
آنتروپی
سوبول
موریس
مدل هیدرولوژیکی
2017
05
22
1
21
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3673_1be2d73dbcfff1e8d58c9e6f5631f6a7.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
ارزیابی عملکرد رگرسیون چندمتغیره، شبکه عصبی مصنوعی و برنامهریزی بیان ژن در تخمین برخی خصوصیات خاک
ابراهیم
محمودآبادی
علیرضا
کریمی
غلامحسین
حقنیا
عادل
سپهر
چکیدهسابقه و هدف: با ظهور سیستمهای کامپیوتری در کنار سامانه اطلاعات جغرافیایی و دسترسی به دادههای رقومی مکانی، روشهای مختلف دادهکاوی، مدلسازی و تخمین خصوصیات خاک، جایگاه خود را در علوم خاک و پدومتری باز کرده است. دادهکاوی خصوصیات خاک با استفاده از روشهای آماری کامپیوتر- محور به کشف الگوهای پنهان در بانک اطلاعاتی دادهها میپردازد که در نهایت منجر به برازش مدل به منظور استفاده و تخمین خصوصیات خاک میگردد. یکی از کاربردهای مهم این روشها استفاده در معادله اسکورپن میباشد. دو جز اصلی معادله اسکورپن شامل متغیرهای محیطی و برنامه یادگیری میباشد. این مطالعه با هدف ارزیابی و مقایسه سه مدل عددی شامل روش رگرسیون چندگانه خطی، شبکه عصبی مصنوعی و برنامهریزی بیان ژن به عنوان برنامه یادگیری (تابع f) در معادله اسکورپن با استفاده از دادههای دورسنجی، توپوگرافی و پوشش گیاهی به عنوان دادههای کمکی به منظور تخمین خصوصیات خاک از جمله کربنات کلسیم معادل، رس، چگالی ظاهری، نیتروژن کل، کربن آلی، شن، سیلت و ظرفیت رطوبت اشباع انجام گرفت.مواد و روشها: این پژوهش، در مراتع بخش باجگیران در استان خراسان رضوی و با مساحت 1225 هکتار انجام شد. به منظور بررسی پوشش گیاهی و خاک، تعداد 137 واحد مورد بررسی قرار گرفت. در هر واحد کاری 3 تا 5 پلات با فاصله 10 متر و در امتداد یک برش انتخاب شدند و نوع و تعداد گونه گیاهی و درصد پوشش گیاهی درون پلاتها ثبت گردید. سپس یک نمونه خاکی در هر برش و در مجموع 137 نمونه خاکی از سطح منطقه مورد مطالعه برداشته شد. دادههای توپوگرافی منطقه از نقشه DEM، دادههای طیفی و باندهای مختلف از تصاویر سنجنده ETM و شاخصهای تنوع گیاهی و درصد پوشش گیاهی اندازهگیری شد و به عنوان متغیرهای کمکی در پیشبینی کربنات کلسیم معادل، رس، چگالی ظاهری، نیتروژن کل، کربن آلی، شن، سیلت و ظرفیت رطوبت اشباع به کار گرفته شدند. به منظور کاهش تعداد داده ورودی در شبکه عصبی مصنوعی و برنامهریزی بیان ژن از نتایج PCR استفاده گردید سپس عملیات نرمالسازی و استانداردسازی بر روی دادهها صورت گرفت.یافتهها: نتایج حاصل از ارزیابی مدلهای رگرسیون چندگانه، شبکه عصبی مصنوعی و برنامهریزی بیان ژن براساس آمارههای ارزیابی شامل میانگین اریبی خطا (MBE)، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) و ضریب تبیین (R2) در فاز آزمون نشان داد که شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون، با توجه به مقادیر ضریب تبیین بالاتر برای کربنات کلسیم، رس، نیتروژن کل، کربن آلی، شن، سیلت، ظرفیت رطوبتی و چگالی ظاهری به ترتیب با مقادیر 72/0، 46/0، 67/0، 77/0، 62/0، 7/0، 85/0 و 69/0 و همچنین مقادیر خطای RMSE کمتر با مقادیر به ترتیب 46/7، 46/4، 03/0، 27/0، 6/5، 55/3 و 4/ 3 درصد برای کربنات کلسیم معادل، درصد رس، نیتروژن کل، کربن آلی، درصد شن، درصد سیلت، ظرفیت رطوبت اشباع و 08/0 گرم بر سانتی مترمکعب برای چگالی، بهترین نتایج را از بین روشهای مورد مقایسه نشان داد. روش شبکه عصبی مصنوعی توانست 60 تا 85 درصد تغییرپذیری خصوصیات مورد بررسی را نشان دهد که از بین خصوصیات مختلف، بهترین تخمین برای ظرفیت رطوبت اشباع خاک با 85/0R2= و کربن آلی با 77/0R2= بود. نتیجهگیری: نتایج ارزیابی تخمین خصوصیات خاک از طریق سه مدل عددی که بهترین نتایج بدست آمده برای مدل شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون بدست آمد. نتایج اعتبارسنجی مدل شبکه عصبی مصنوعی نشان داد که مقدارMBE مدل برای متغیرها نزدیک به صفر بوده و این امر مؤید این مطلب است که برازش، توسط مدل ایجاد شده نااریب بوده است. مقدار RMSE پایین مدل نیز نشان دهنده دقت مناسب و قابل قبول برآورد برای متغیرهای خاک میباشد. نتایج الگوریتم بیان ژن نیز حاکی از دقت بالاتر این روش نسبت به رگرسیون خطی برای اکثر خصوصیات خاک بود.
شبکه عصبی مصنوعی
سنجش از دور
مدل اسکورپن
نقشهبرداری رقومی خاک
الگوریتم بیان ژن
2017
05
22
23
44
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3674_1ecbcbcf3bc12b61b0214273b515fd63.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
بهبود نتایج حاصل از مدل دراستیک با استفاده از هوش مصنوعی جهت ارزیابی آسیب پذیری آبخوان آبرفتی دشت رامهرمز
نازنین
قنبری
کاظم
رنگزن
مصطفی
کابلی زاده
پوریا
مرادی
سابقه و هدف: آلودگی آبهای زیرزمینی یک فرآیند پیچیده و پر از عدم قطعیت، در مقیاس منطقهای میباشد. توسعه یک روش یکپارچه جهت ارزیابی آسیبپذیری آبخوانها، میتواند به منظور مدیریت بهینه و حفاظت از آنها کارامد باشد. دشت رامهرمز به دلیل داشتن خاک حاصلخیز و منابع آب کافی دارای زمینهای مستعد کشاورزی است که به دلیل توسعه کشاورزی، استفاده از کودهای شیمیایی و مواد آفتکش همواره در معرض خطر آلودگی قرار دارد. یکی از راههای مناسب برای جلوگیری از آلودگی آبهای زیرزمینی، شناسایی مناطق دارای پتانسیل آلودگی میباشد. هدف از مطالعه حاضر، تهیه نقشه آسیبپذیری آبخوان آبرفتی دشت رامهرمز با استفاده از مدل دراستیک و سپس بکارگیری روشهای هوش مصنوعی جهت بهبود نتایج حاصل از مدل دراستیک است. با توجه به اهمیت منابع آب زیرزمینی در منطقۀ مورد مطالعه که برای مقاصد مختلف از جمله کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد، مطالعۀ آسیب پذیری آبخوان و حفاظت این مناطق برای توسعه و مدیریت بهینه منابع آب ضروری به نظر میرسد.مواد و روشها: در این مطالعه، ارزیابی آسیبپذیری آبخوان آبرفتی دشت رامهرمز در ابتدا با استفاده از مدل دراستیک انجام شد و در ادامه از روشهای هوش مصنوعی جهت بهینهسازی مدل استفاده گردید. مدل دراستیک شامل پارامترهای: عمق تا سطح ایستابی، تغذیه، جنس سفره، نوع خاک، توپوگرافی، مواد تشکیل دهنده منطقۀ غیراشباع و هدایت هیدرولیکی میباشد که در ارزیابی آسیبپذیری سفرۀ آبزیرزمینی موثر هستند. این روش بر اساس وزنهای استاندارد پارامترهای مدل دراستیک و لایههای بدست آمده برای هر یک از هفت پارامتر میزان آسیبپذیری آبخوان را محاسبه مینماید. پس از آماده-سازی لایهها، آسیبپذیری آبخوان آبرفتی دشت رامهرمز با استفاده از روش دراستیک، تعیین گردید. همچنین نقشۀ آسیبپذیری آبخوان و شاخص دراستیک برای کل منطقه محاسبه شد. به منظور ارزیابی دقت نتایج این مدل، از دادههای غلظت نیترات موجود در آبخوان جهت صحتسنجی استفاده شده است. در ادامه به منظور بهبود نتایج، مدل دراستیک با روشهای شبکه عصبی مصنوعی، منطق فازی( سوگنو و ممدانی) و سیستم استنتاج تطبیقی عصبی- فازی تلفیق شد و چهار نقشه آسیبپذیری با استفاده از مدلهای مختلف هوش مصنوعی حاصل گردید.یافتهها: نقشۀ آسیبپذیری آبخوان نسبت به آلودگی، با تقسیمبندی به سه محدودۀ آسیبپذیری کم، متوسط و زیاد تهیه و شاخص دراستیک برای کل منطقه بین 48 تا 156 محاسبه گردید. ضریب همبستگی 97/0 بین شاخص دراستیک و غلظت نیترات نشان دهنده دقت نسبتاً مناسب این روش است. نتایج نشان داد که مدلهای هوش مصنوعی به کار گرفته شده، قابلیت بهبود نتایج مدل دراستیک اولیه را دارا میباشند. با مقایسه نتایج مدلها میتوان نتیجه گرفت که مدل سیستم استنتاج تطبیقی عصبی- فازی بهترین نتیجه را در بردارد.نتیجهگیری: ضریب تعیین (R2) برای مدلهای سیستم استنتاج تطبیقی عصبی- فازی، شبکه عصبی و مدلهای فازی سوگنو و ممدانی بهترتیب 99/0، 94/0، 98/0 و 87/0 بدست آمد. طبق مدل نهایی، نواحی جنوب- جنوب شرقی منطقه دارای بیشترین میزان پتانسیل آلودگی هستند.
آسیب پذیری آب زیرزمینی
مدل دراستیک
سیستم اطلاعات جغرافیایی
هوش مصنوعی
2017
05
22
45
65
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3675_ef233a914c4dff1d56b1e1d72be52c91.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
حساسیت خاک ها با بافت متفاوت به فرسایش پاشمانی تحت تأثیر شدت باران و محتوای رطوبتی پیشین
علی
بلیانی
علی رضا
واعظی
�اط با شدت باران و محتفرسایش پاشمانی بهعنوان نخستین فرآیند فرسایش خاک شناخته میشود که نتیجه متلاشی شدن سطح خاک توسط قطرات باران است. فرسایش پاشمانی فرآیندی پیچیده شامل جدا شدن ذرات خاک توسط قطرات باران و به دنبال آن انتقال پاشمانی بخشی از ذرات جدا شده است. کمیسازی فرسایش پاشمانی در خاکها با بافت مختلف برای ترکیبهای گوناگونی از شدت باران و محتوای رطوبت پیشین )(Antecedent moisture content, AMC بهمنظور درک فرآیندهای فرسایش پاشمانی ضروری است. پژوهشهای فرسایش پاشمانی در شرایط مزرعه اغلب پرهزینه و زمانبر است. شبیهسازی باران بهطور وسیع بهعنوان روشی مؤثر برای برآورد فرسایش پاشمانی در طیف وسیعی از عوامل مرتبط با فرسایش بارانی بهکار گرفته شده است. این پژوهش بهمنظور بررسی فرسایش پاشمانی در ارت
پاشمان خاک
پراکنش ذرات خاک
خصوصیات سطح خاک
قطر هندسی اندازه ذرات
2017
05
22
67
85
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3676_a6b34f43b08258e8c51ac100515e1f7e.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
ارزیابی پیامدهای گسترش کانالهای آبرسانی از دیدگاه کشاورزان: مورد مطالعه حوزه پایاب سد درودزن فارس
شیوا
زارع
داریوش
حیاتی
سابقه و هدف: توجه به ساخت و توسعه شبکههای آبیاری و زهکشی به خصوص در حوزه پایاب سدها، از اهمیت زیادی برخوردار است و اجرای این گونه پروژهها قادر است که در کارآیی مصرف آب در بخش کشاورزی، تأثیر زیادی داشته باشد. البته نمیتوان آثار ناخواستهی اجتماعی و احتمالاً تخریبی آنها را از نظر دور داشت، به طوری که بعضی از سیاستها، برنامهها و طرحهای توسعه به هدفهای مورد انتظار خود دست نمی یابند و در عوض آثار مخرب زیست محیطی بهجا گذاشته و به نارضایتی اجتماعی دامن می-زنند. با توجه به خشکسالی موجود، کمبود آب و پایین بودن راندمان استفاده از آبهای سطحی در دشت کربال که از دشتهای حوزهی پایاب سد درودزن در استان فارس میباشد، سازمان آب منطقهای فارس، توسعه شبکههای آبیاری و زهکشی در این دشت را در دستور کار خود قرار داده است. از آنجایی که در پی اجرای هر پروژه عمرانی در بستر طبیعت، ارزیابی اقدامات و بررسی پیامدهای آن به منظور رفع نقایص و بهتر نمودن کارهای آتی ضروری میباشد، هدف این مطالعه، ارزیابی پیامدهای گسترش کانالهای آبرسانی از دیدگاه کشاورزان: مورد مطالعه حوزه پایاب سد درودزن بوده است.مواد و روشها: روش این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی، کنترل متغیرها غیر آزمایشی، هدف کاربردی و جمعآوری دادهها با فن پیمایش بوده است. تعداد جامعهی آماری مورد نظر، 1029 نفر بهرهبردار برآورد گردید که تعداد نمونه از فرمول کوکران 269 بهرهبردار در نظر گرفته شد. در این پژوهش از روش نمونهگیری دو مرحلهای تصادفی استفاده گردید. به این ترتیب که در طبقهی اول چهار بند در نظر گرفته شد (بند امیر، بند فیضآباد، بند تیلکان و بند موان). پس از آن در طبقهی دوم، فازهای اجرایی در هر بند مشخص گردید که عبارت از فاز مطالعات اجتماعی و مشارکتی، فاز اجرایی و فاز در حال ساخت بودند به دنبال آن تمامی روستاها و مزارع هر فاز مشخص گردید و به تناسب، تعداد بهرهبرداران در هر روستا به تصادف انتخاب شدند. ابزار سنجش پرسشنامه بوده و روایی صوری پرسشنامه توسط یک پانل از متخصصان مربوطه و پایایی آن با انجام مطالعه راهنما تأیید شد. ضریب آلفای کرونباخ این مطالعه بین 54/0- تا 91/0برآورد گردید.یافتهها:در خصوص ارزیابی پیامدهای زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی طرح گسترش کانالهای آبرسانی حوزه پایاب سد درودزن، بیشتر بهرهبرداران منطقهی مورد مطالعه این اثرات را در حد متوسط و مطلوب ارزیابی نمودند. ارزیابی کلی بهرهبرداران از اجرای طرح نیز در حد مطلوب و بسیار مطلوب برآورد گردید. همچنین نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که برخی از متغیرهای میانجی پژوهش تأثیر قابل توجهی را بر ارزیابی اثرات طرح داشته و بر اساس مدل علّی پیشنهادی پژوهش، چهار متغیر نگرشی مورد سنجش در این مطالعه، اثرات مستقیم و غیر مستقیمی را بر متغیر وابستهی ارزیابی اثرات کل شبکههای مدرن آبیاری و زهکشی منطقهی مورد مطالعه، داشتهاند. نتایج حاصل از واکاوی علّی متغیرها نشان داد که در میان این چهار متغیر نگرشی، نگرش نسبت به ساخت کانال و زهکش، نگرش نسبت به آیندهی کشاورزی و نگرش نسبت به میزان آببها به ترتیب بیشترین اثر علّی مستقیم را بر متغیر وابستهی ارزیابی اثرات کل داشتهاند. مشارکت اجتماعی نیز بیشترین تأثیر مستقیم را در بین متغیرهای پژوهش بر ارزیابی اثرات کلی طرح داشته است.نتیجهگیری: نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد، آن دسته از بهرهبردارانی که مشارکت اجتماعی بیشتری داشتهاند و در تصمیمگیریها و امور عمرانی مربوط به روستایشان همکاری بیشتری را با نهادهای محلی داشتهاند،افراد مسنتر و همچنین افرادی که سطح زیر کشت بیشتری داشتهاند، اثرات کلی طرح را مطلوبتر ارزیابی نمودهاند. همچنین افرادی که نگرش مثبتتری نسبت به ساخت کانال، نگرش مثبتتری نسبت به آیندهی کشاورزی و نگرش مثبتتری نسبت به میزان آببها داشتهاند نیز اثرات طرح را مطلوبتر ارزیابی نمودهاند.
ارزیابی کشاورزان
گسترش کانالهای آبرسانی
مشارکت اجتماعی
سد درودزن
فارس
2017
05
22
87
106
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3677_d3a7ce4275a0c23a7c5efd489a9938ab.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
بررسی و تعین آستانه بارشهای حدی غرب ایران با استفاده از روش توزیع مقادیر حدی تعمیمیافته
شهاب
شفیعی
غلامعلی
مظفری
احمد
مزیدی
سابقه و هدف: حدهای بارشی در هر نقطه، به بارشهای نابهنجار گفته میشود که در دنباله و دور از نقطه تمرکز توزیع فراوانی بارش آن نقطه قرار گرفته باشد. اخیرا حدهای بالا و دنباله بالایی توزیع فراوانی بارش مورد توجه بسیار بودهاند. در این راستا به فراخور ویژگیهای جغرافیایی هر پهنه، آستانههای متعدد و متنوعی برای این ویژگی بارش معرفی و به کار گرفته شده است. یکی از نمایههای پرکاربرد مربوط به بارش روزانه، مبتنی بر توزیع تعمیم یافته مقادیر حدی است. هدف این پژوهش تعیین آستانه بارشهای حدی در مناطق غربی ایران(استانهای همدان، لرستان، کردستان، کرمانشاه و ایلام) و سپس تحلیل فضایی آستانه ها انتخاب شده است.دادهها و روشها: برای این منظور با استفاده از دادههای بارش 69 ایستگاه سینوپتیک و اقلیمشناسی در یک دوره 50 ساله (1961 تا 2010) با روش توزیع مقادیر حدی تعمیم یافته و روش ناپارامتریک (شاخص صدک 95ام و 99ام) آستانه بارشهای حدی تعیین و سپس آستانه انتخاب شده با دو معیار اقلیمی مورد ارزیابی قرار گرفتند و سپس به تحلیل فضایی آستانه ها پرداخته شد. در این مطالعه سه آزمون توزیع مقادیر حدی تعمیم یافته POT (آزمون MRL، TC، DI) آزمون ناپارامتریک، روش CPOT که از میانگین آستانه انتخاب شده از هر سه روش ناپارامتریک است و نیز روش پارامتریک (شاخصهای صدک 95ام و صدک 99ام برای انتخاب آستانه بارشهای حدی غرب کشور به کار گرفته شد. و نهایتا با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی به تحلیل و پراکنش فضایی آستانه های تعیین شده از روشهای مذکور در ایستگاههای مورد مطالعه پرداخته شد.یافته ها: نتایج حاصل از ارزیابی نشان داد که روش CPOT روش مناسبی برای انتخاب آستانه بارش حدی غرب ایران است که 81 درصد آستانه بارشهای حدی ایستگاههای مورد مطالعه در داخل مقادیر مفروض هر دو معیار قرار میگیرد و کمترین مقدار را صدک 95ام برآورد کرده است که به طور کلی روش ناپارامتریک با توجه به دو معیار ارزیابی که معیار اول مربوط به طول سری داده های بالاتر از آستانه و دیگری به مقدار آستانه انتخاب شده است، نتایج رضایت بخشی نشان ندادند. آستانه بارشهای حدی کمتر از نصف تعداد ایستگاههای مورد مطالعه در مرزهای مفروض هر دو معیار قرار گرفت.نتیجه گیری:نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل روش های پارامتریک (توزیع حدی تعمیم یافته) و ناپارامتریک بر روی 69 ایستگاه تحت مطالعه نشان داد که آستانه بارشهای حدی اکثر ایستگاهها بین 22 تا 26 میلیمتر قرار دارد و روش CPOT یک روش اثبات شده و کارآمد برای تعیین آستانه بارش حدی غرب کشور است و همچنین روش MRL نیز یک روش رضایت بخش برای انتخاب آستانه بارشهای حدی میباشد.
آستانه
بارش حدی
توزیع تعمیم یافته مقادیر حدی
غرب ایران
2017
05
22
107
125
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3678_0ef21ceae216ab4c7dec9abd357689bb.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
بررسی شاخصهای پایداری تحویل آب در طرح تجهیز و نوسازی اراضی شالیزاری
بابک
مومنی
محسن
مسعودیان
محمد علی
غلامی سفیدکوهی
علیرضا
عمادی
سابقه و هدف: اجرای طرح تجهیز و نوسازی در اراضی شالیزاری، با تحول در زیرساختهای مدیریت مزرعه، سیستم سنتی آبیاری کرت به کرت را به مدیریت تحویل آب مبتنی بر استفاده از کانالهای آبیاری و زهکشی برای هر کرت شالیزاری تغییر میدهد. با گذشت سالهای متمادی از آغاز عملیات اجرایی این طرح، اغلب مطالعات قبلی مبنای کیفی داشته و علیرغم اشاره به وجود مشکلات اساسی در سیستم آبیاری آن، عمدتا تحلیلها بر پایه میزان رضایتمندی کشاورزان و یا قضاوتهای تجربی کارشناسان بخشهای مختلف این پروژه بوده است و کمتر تحلیلی کمی مبتنی بر شاخصهای کلیدی عملکرد، نظیر پایداری سیستم، انجام شده است تا اطمینان از تحویل آب زراعی در موعد مقرر، به مقدار مورد نیاز و برای مدت زمان مورد نیاز را نشان دهد و معیارهایی نظیر اعتمادپذیری، یکنواختی، بههنگام بودن و قابل پیشبینی بودن تحویل آب که از سوی پژوهشگران مختلف برای ارزیابی آن ارائه شده، در این طرح تاکنون محاسبه نشده است تا بتوان بهاین وسیله اثربخشی سیستم را محاسبه کرد و امکان برنامهریزی، بازطراحی و اجرای اقدامات اصلاحی را مهیا نمود. مواد و روشها: در این پژوهش، شاخصهای مرتبط با پایداری تحویل آب شامل انواع معیارهای تغییرپذیری و قابلیت پیشبینی جریان تحویلی، در دو کانال آبیاری بتنی و خاکی و کرتهای شالیزاری تحت پوشش آنها در پروژه تجهیز و نوسازی اراضی روستای اسماعیلکلای شهرستان جویبار استان مازندران محاسبه و مقایسه شد. یافتهها: نتایج بررسی شاخصهای کمی ارزیابی شده نشان میدهد؛ هرچند پوشش بتنی کانالها موجب ارتقای معیارهای تغییرپذیری تحویل آب نسبت به کانال خاکی شد، چنانکه شاخصهای کفایت واعتمادپذیری در کانال بتنی به ترتیب 18 و 5 درصد، اعتمادپذیری در دامنه اطمینان پنجاه درصد به مقدار 0.14، شاخص بههنگام بودن تحویل آب به اندازه 4 روز و شاخص یکنواختی تحویل 0.27 بهتر از نتایج بهدست آمده در کانال خاکی بود، اما ضعف ساختاری و مدیریتی در سیستم آبگیری و کنترل، با توجه به ضریب تغییرات 0.33 کفایت و 0.46 اعتمادپذیری، موجب شده توزیع آب بین کرتها کافی و عادلانه نباشد و تغییرات زمانی تحویل آب در کرتهای انتهایی کانال با یکنواختی کمتر از 0.5، شاخص بههنگام بودن عمدتا بیش از 10 روز و قابلیت اطمینان پایین، حتی در سطح 50 درصد، اختلاف زیادی با استانداردهای ارائه شده را نشان دهد. در هر دو کانال خاکی و بتنی رابطه همبستگی خطی بین جریان تحویلی و مورد نیاز عمدتا معکوس بود که نشاندهنده ضعف در مدیریت تحویل آب بر اساس تقاضا است. همبستگی معکوس بین متغیرهای تحویل آب در کانال بتنی به 0.97- میرسد، لذا مدیریت نامناسب تحویل آب در دهههای انتهایی را بهدرستی پیشبینی می نماید و در کانال خاکی هم مقدار متوسط 0.30 نشان از عدم همبستگی جریان تحویلی با نیاز آبی و به تبع آن پیشبینیپذیری کم سیستم دارد. نتیجهگیری: بهطور کلی شاخصهای پایداری تحویل آب در مقایسه با استانداردهای تعریف شده حتی با پوشش بتنی کانالهای آبیاری نیز با چالشهای اساسی مواجهاند. از یک سو ساختار سنتی، تجربی و غیرتخصصی مدیریت حاکم بر تحویل آب به اراضی تجهیز و نوسازی شده، زمانبندی مناسبی برای استفاده از آب تامین شده در طول فصل کشت ندارد و از سوی دیگر ارتقای ساختار سازهای سیستم موجود تحویل آب، نیازمند اصلاح وضعیت آبگیری، استفاده از سازههای کنترل جریان در کانال و تعریف برنامه تحویل آب بر اساس نیاز آبیاری کرتها است.
ارزیابی
برنج
پیشبینیپذیری
تغییرپذیری
توزیع آب
2017
05
22
127
145
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3679_13fe391b9926d9a1c2e8f5ffbba02054.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
ارزیابی ومقایسه فرآیند واجذب فلزات سنگین ازستون خاک طبیعی دراثرنفوذفاضلاب خام وامکان تراوش به آبهای زیرزمینی
علی
سلامت منش
سید احمد
میرباقری
چکیده: سابقه و هدف: مطالعه فرآیندهای جذب و واجذب فلزات سنگین در خاک بمنظور ارزیابی چگونگی انتقال ویاتجمع فلزات وتعیین سرنوشت آنهادر لایه های خاک مسئله مهمی است که توجه بسیاری از محققین رابه خود جلب نموده است. توانایی انتقال فلزات تجمع یافته درلایه های خاک در اثر نفوذ جریانهای سطحی، بارش وحتی نفوذ فاضلابهای شهری وصنعتی در خاک از یک سو و واجذب فلزات از خاک بصورت محلول وانتقال آنها ونهایتا تراوش در آبهای زیرزمینی وآلوده نمودن آنها از سویی دیگر باعث شده تا اهمیت این مطالعات بیشترگردد. جریان فاضلاب خام در لایه های خاک نیز بواسطه فرآیند جذب و واجذب، باعث انتقال فلزات در ستون خاک می شود. هدف از این تحقیق که بصورت عملیات میدانی اجرا شد، بررسی وارزیابی فرآیند واجذب فلزات نیکل، روی وسرب موجود در خاک شهرک صنعتی سمنان است که در اثر نفوذ فاضلاب خام از خاک واجذب می شوند. مواد و روشها: با نفوذ دادن فاضلاب خام این شهرک، تغییرات غلظت فلزات در لایه های خاک اندازه گیری شده و مورد بررسی و ارزیابی آماری قرار گرفت بنابراین برای نفوذ دادن فاضلاب در خاک یک چاهک نفوذ حفاری شد. نمونه برداری از خاک از عمقهای 20 تا 300 سانتیمتری زیر چاهک نفوذ انجام گردید. قبل از اینکه نفوذ انجام شود از لایه های زیرین چاهک نفوذ نمونه هایی تهیه و غلظت آنها بعنوان غلظت اولیه تعیین شد وپس از نفوذ نیز از همان عمقها مقادیر غلظت فلزات سنگین بعنوان غلظت ثانویه منظور شد. همچنین ارزیابی آماری برای مقایسه میانگین ها در نمونه های زوجی بمنظور تعیین اثر فرآیند واجذب این فلزات در کل ستون خاک انجام گردید و ازنرم افزار SPSS18 برای آنالیز داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برای هر سه فلز مورد مطالعه، جابجایی مرکز توده جرمی ماکزیمم به لایه های پایینتر اتفاق افتاده است. از ارزیابی آماری مشخص شد که در ستون خاک مورد بررسی، فرآیند واجذب فلز نیکل از خاک به محلول فاضلاب موثر بود در حالیکه فلزات روی وسرب چندان تحت تاثیر فرآیند واجذب قرار نگرفته اند. نسبت انتقال فلزات نیکل، روی وسرب بترتیب 136، 21 و10 بدست آمد. غلظت فلزات نیکل، روی وسرب در محلول فاضلاب در انتهای ستون خاک بترتیب 07/4، 95/1 و25/1 ppm محاسبه شد. نتیجه گیری: نفوذ جریان فاضلاب باعث انتقال همه فلزات به لایه های پائینتردر ستون خاک میشود. فلز نیکل سریعتر از دو فلز دیگر به آبهای زیر زمینی تراوش می کند. رتبه بندی فلزات تحت تاثیرفرآیند واجذب وبراساس تحرکپذیری وهمچنین برای میزان تراوش به آبهای زیرزمینی بصورت (Ni>Zn>Pb) بدست آمد.
فلزات سنگین
واجذب
فاضلاب خام
ستون خاک
انتقال
2017
05
22
147
165
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3680_41bf42cd50f00278da1806a743ab71c8.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
بررسی تأثیر رطوبت اولیه خاک بر شدت فرسایش بادی با استفاده از تونل باد آزمایشگاهی
مجید
محمودآبادی
هدی
رجب پور
سابقه و هدف: فرسایش بادی یکی از جنبههای تخریب اراضی در مناطق خشک و نیمهخشک جهان محسوب میشود. رطوبت خاک از طریق کنترل سرعت آستانه و نیز فرسایشپذیری خاک، بر شدت فرسایش تاثیرگذار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مقادیر مختلف رطوبت اولیه و سرعت باد بر شدت فرسایش بادی و نیز سرعت آستانه فرسایش بادی در دو خاک با کلاس بافت متفاوت با استفاده از تونل باد در شرایط کنترل شده آزمایشگاهی انجام شد.مواد و روشها: این پژوهش طی دو آزمایش جداگانه بر روی دو خاک با کلاس بافت متفاوت هر یک به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. در هر خاک دو فاکتور شامل سرعت باد و رطوبت اولیه هر یک در سه سطح و سه تکرار اعمال شد. به این منظور، دو خاک با کلاسهای بافت لوم شنی و شنی انتخاب و در هر یک سطوح مختلف رطوبت اولیه ایجاد و سپس در معرض سرعتهای مختلف باد قرار گرفت. با توجه به تفاوت در کلاس بافت و آستانه وقوع فرسایش در دو خاک، در خاک لوم شنی سه سطح رطوبت اولیه شامل 5/1، 5/6 و 5/11 درصد و در خاک شنی سه سطح رطوبت 1، 5/2 و 5/4 درصد (جرمی) اعمال شد. بعد از آمادهسازی نمونهها و انتقال به تونل باد، سرعتهای 5، 5/7 و 10 متر بر ثانیه در ارتفاع 10 سانتیمتری ایجاد و در نهایت تولید رسوب ناشی از فرسایش بادی اندازهگیری شد. علاوه بر این، سرعت آستانه فرسایش بادی به روش مشاهدهای تعیین گردید. همچنین، مقدار آستانه رطوبت اولیه برای هر خاک بر مبنای حداقل رطوبتی که در آن کاهش معنیدار شدت فرسایش مشاهده شد، تعیین گردید.یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد که در هر دو خاک با افزایش سرعت باد و رطوبت اولیه، شدت فرسایش بادی بهترتیب افزایش و کاهش مییابد. شدت فرسایش در دو خاک لوم شنی و شنی بسته به میزان رطوبت اولیه و سرعت باد، بهترتیب بین 015/0 تا 768/0 و 086/0 تا 088/14 گرم بر متر مربع در دقیقه متغیر بود که دلیل این تفاوت در شدت فرسایش، به تفاوت در توزیع اندازه ذرات اولیه و ثانویه مرتبط دانسته شد. با افزایش رطوبت اولیه، سرعت آستانه فرسایش بادی در هر دو خاک، بصورت تابع توانی افزایش یافت. مقدار آستانه رطوبت اولیه در دو خاک لوم شنی و شنی بهترتیب برابر با 5/6 و 5/4 درصد جرمی تعیین شد. با افزایش رطوبت اولیه در خاک لوم شنی از 5/1 به 5/6 درصد، شدت فرسایش در سرعتهای 5، 5/7 و 10 متر بر ثانیه، بهترتیب 6/64، 7/80 و 9/62 درصد و با افزایش رطوبت از 5/1 به 5/11 درصد، شدت فرسایش بهترتیب 3/82، 8/90 و 5/77 درصد کاهش یافت. افزایش رطوبت اولیه از 1 به 5/2 درصد در خاک شنی، شدت فرسایش بادی در سرعتهای یادشده را بهترتیب 7/27، 8/32 و 3/71 درصد کاهش داد در حالی که افزایش رطوبت از 1 به 5/4 درصد، کاهش شدت فرسایش بهترتیب بهمیزان 2/92، 6/86 و 9/93 درصد را در این خاک در پی داشت. نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش اهمیت حفظ و یا افزایش سطح رطوبت خاک را در مهار فرسایش بادی نشان داد بهطوری که با افزایش رطوبت اولیه میتوان شدت فرسایش بادی تا حدود 90 درصد کاهش داد. همچنین مشخص گردید که مقدار آستانه رطوبت اولیه در خاکهای مختلف، متفاوت است. این آستانه رطوبت در خاک شنی با مقدار 5/4 درصد کمتر از خاک لوم شنی (5/6 درصد) بود. در صورت کاهش سرعت باد به سمت مقادیر کمتر از سرعت آستانه در کنار راهکارهای مدیریت خاک برای حفظ و افزایش رطوبت، میتوان فرسایش بادی را بطور قابل توجهی مهار نمود.
تونل باد
رطوبت خاک
سرعت باد
مناطق خشک
2017
05
22
167
183
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3681_242a1a8f1cd0d8ae8df99489cfa0eddf.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
بررسی عملکرد مدل برنامه ریزی بیان ژن با روش های پیشپردازش داده ها جهت مدل سازی جریان رودخانه
اباذر
سلگی
حیدر
زارعی
محمدرضا
گلابی
سابقه و هدف: نیاز روزافزون به آب سبب گردیده است که برنامهریزیهای مدیریتی بهمنظور کنترل مصرف آب در آینده از اهمیت بیشتری برخوردار باشد. با پیشبینی جریان رودخانهها علاوه بر مدیریت بهرهبرداری از منابع آب، میتوان حوادث طبیعی نظیر سیل و خشکسالی را نیز پیشبینی و مهار نمود. به همین دلیل برآورد صحیح و دقیق جریان رودخانه با استفاده از مدلهای مختلف یکی از موضوعاتی است که در منابع آب مورد بررسی پژوهشگران میباشد. مدلهای هوشمند جهت پیش بینی جریان رودخانه توسط پژوهشگران مختلف به کار رفتهاند. یکی از این مدلها که عملکرد خوبی از خود نشان داده است مدل برنامهریزی بیان ژن میباشد. اخیراً شیوه استفاده از مدلهای هوشمند به صورت ترکیبی مورد پذیرش قرار گرفته است که جهت انجام این کار معمولاً از تبدیل موجک استفاده میشود.مواد و روشها : در این مطالعه از مدل برنامهریزی بیان ژن(GEP) برای مدلسازی جریان در مقیاسهای روزانه و ماهانه در رودخانه گاماسیاب استفاده شد. برای این منظور از دادههای بارش، دما، تبخیر و جریان رودخانه گاماسیاب در ایستگاه وراینه با یک دوره آماری 43 ساله (1390-1348) استفاده شد. برای افزایش عملکرد مدل از دو روش پیشپردازش دادهها یعنی تبدیل موجک(Wavelet Transform) و تجزیه به مؤلفههای اصلی(PCA) استفاده شد. بدینصورت که سیگنال اولیه هر یک از پارامترهای ورودی با استفاده از تبدیل موجک تجزیه شد. سپس برای مشخص کردن زیرسیگنالهای مهم از روش تجزیه به مؤلفههای اصلی استفاده شده و زیرسیگنالهای مهم به عنوان ورودی به مدل برنامهریزی بیان ژن وارد شد تا مدل ترکیبی برنامهریزی بیان ژن-موجک(WGEP) حاصل گردید. یافتهها: بررسی ساختارهای مختلف برای مدل برنامهریزی بیان ژن نشان داد که عملکرد مدل در دوره روزانه خوب بوده ولی در دوره ماهانه عملکرد کاهش یافته است. مقایسه مدل ترکیبی برنامهریزی بیان ژن-موجک با مدل برنامهریزی بیان ژن نشان داد که عملکرد مدل ترکیبی در هر دو دوره زمانی روزانه و ماهانه از مدل ساده بهتر بوده است. دلیل این امر به خاطر پیش پردازشی است که روی دادهها پیاده شده بود. این در حالی است که نتایج مدل ترکیبی در دوره روزانه حدود 4 درصد و در دوره ماهانه 23 درصد ضریب تعیین مدل را افزایش داد. همچنین با توجه به تعداد زیاد زیرسیگنالها به کار بردن روش PCA باعث افزایش سرعت اجرای برنامه شد. نتیجهگیری: استفاده از روشهای پیشپردازش دادهها باعث افزایش عملکرد مدل شده است و استفاده از روشPCA به عنوان یک ابزار کمکی برای تبدیل موجک موجب افزایش سرعت و دقت مدل شده است. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که میتوان از ترکیب مدل برنامهریزی بیان ژن با تبدیل موجک به عنوان یک ابزار مناسب برای مدلسازی و پیشبینی جریان رودخانه گاماسیاب بهره برد.
"برنامه ریزی بیان ژن"
"پیش پردازش داده ها"
"تبدیل موجک"
"روش PCA"
"مدل سازی جریان"
2017
05
22
185
201
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3682_37cf9af5ce0839fb8b6c0cd975132204.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
توزیع مکانی و بررسی شکلهای شیمیایی فلزات سنگین در خاکهای اطراف کارخانه زغال شویی زرند
مرضیه
آیینه حیدری
مجید
حجازی مهریزی
اعظم
جعفری
مریم
یوسفی فرد
سابقه و هدف: آلودگی محیط زیست به فلزات سنگین، یکی از رهآوردهای صنعتی شدن اجتماعات بشری میباشد. فلزات سنگین از آلایندههای پایدار محیط زیست میباشند، که از نتایج مهم پایداری این فلزات، انباشته شدن تدریجی فلزات در خاک میباشد. اگرچه مقدار کل فلزات سنگین در خاک یک شاخص مفید برای ارزیابی آلودگی خاک است، اما نمیتواند معیار مناسبی در ارتباط با فراهمی، تحرک و سمیت فلزات باشد. فلزات سنگین در خاک به شکلهای مختلف شامل شکل محلول، شکل تبادلی، شکل متصل به مواد آلی، شکل متصل به اکسیدها و شکل باقیمانده وجود دارند که قابلیت دسترسی آنها متفاوت است. با توجه به اطلاعات کم در ارتباط با آلودگی منطقه زرند، این پژوهش با هدف بررسی وضعیت آلودگی و توزیع شکلهای شیمیایی فلزات مس، سرب و کادمیوم در خاکهای اطراف کارخانه زغالشویی در زرند انجام شد. مواد و روشها: منطقه مورد مطالعه در 75 کیلومتری شمال غربی شهرستان کرمان و در نزدیکی شهر زرند قرار گرفته است. در این مطالعه بر اساس پوشش گیاهی غالب، چهار منطقه در اطراف کارخانه زغالشویی تفکیک و با استفاده از روش نمونهبرداری سیستماتیک تصادفی، تعداد 135 نمونه مرکب (5 نمونه در هر نقطه) از عمق صفر تا 30 سانتیمتری خاک جمع آوری و به آزمایشگاه انتقال یافت. برای تعیین غلظت کل فلزات سنگین، 20 میلیلیتر محلول پنج نرمال اسید نیتریک به 2/0 گرم نمونه خاک افزوده و به مدت 10 دقیقه حرارت داده شد. بعد از 24 ساعت، نمونهها سانتریفیوژ و غلظت فلزات در عصاره با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شد. جهت تفکیک شکلهای شیمیایی فلزات سنگین شامل شکل تبادلی، قابل اکسید (متصل به مواد آلی)، قابل احیا (متصل به اکسیدهای آهن و منگنز) و شکل باقیمانده از روش عصارهگیری متوالی استفاده شد. در پایان هر مرحله، غلظت فلزات سنگین درعصارهها با استفاده از دستگاه جذب اتمی تعیین شد. شاخص زمینانباشتگی جهت تعیین میزان آلودگی در منطقه مورد مطالعه با استفاده از غلظت کل فلزات تعیین شد.یافتهها: نتایج نشان داد میانگین غلظت کل فلزات مس، سرب و کادمیوم در منطقه از میانگین غلظت استاندارد ارائه شده توسط دفتر آب و خاک معاونت محیط زیست انسانی بیشتر بود. براساس نتایج شاخص زمینانباشتگی، هر چهار ناحیه مورد مطالعه دارای آلودگی شدید سرب هستند، در حالیکه مس و کادمیوم در محدوده غیرآلوده تا کمی آلوده قرار دارند. همچنین نتایج بررسی تغییرات مکانی فلزات مورد مطالعه بیانگر این بود که بیشترین مقدار کادمیوم و مس در جهت شمال غربی و غرب کارخانه با کاربری کشاورزی مشاهده شد. این نتایج نشان دهنده وضیعت نگران کننده فلزات مس، سرب و کادمیوم در منطقه چهار با کاربری کشاورزی میباشد. نتایج تفکیک شیمیایی فلزات مس و سرب در منطقه مطالعاتی نشان داد در هر چهار منطقه شکل باقیمانده این فلزات دارای بیشترین مقدار و شکل تبادلی کمترین مقدار را به خود اختصاص داده و از روند شکل باقیمانده > شکل متصل به اکسیدهای آهن و منگنز > شکل متصل به مواد آلی > شکل تبادلی تبعیت میکند. نتیجهگیری: فلزات مس، سرب و کادمیوم باتوجه به میانگین غلظت ارایه شده توسط دفتر آب و خاک معاونت محیط زیست انسانی در وضیعت نگران کنندهای قرار دارند با این وجود نتایج جزءبندی شیمایی نشان داد که شکل باقیمانده فلزات سنگین که قابلیت دسترسی پایینی دارد بیشترین شکل را به خود اختصاص داده است. براساس نتایج شاخص زمینانباشتگی فلز سرب در محدوده آلودگی قرار دارد، اما بررسی توزیع فلزات در مناطق مورد مطالعه نشان داد که در مقایسه با کادمیوم و مس بخش عمدهای از سرب کل به شکل باقیمانده در خاک رسوب کرده است. بر اساس این نتایج فلزات کادمیوم و مس دراین مناطق نسبت به فلز سرب خطرسازتر بوده و امکان انتقال این فلزات به چرخه غذایی بیش از فلز سرب میباشد.
آلودگی زیست محیطی
زغالشویی
جزء بندی شیمیایی
فلزات سنگین
قابلیت دسترسی
2017
05
22
203
219
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3683_1a9cbc03bec1ec1f27a97703c58f8a2e.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
کاربرد الگوریتم بهینهسازی SCE در تعیین ضرایب کنترلگر کلاسیک PID
ساحله
کاکویی
علیرضا
عمادی
محمدعلی
غلامی سفیدکوهی
چکیدهسابقه و هدف: با توجه به کمبود منابع آب در کشور، بهبود مدیریت توزیع آب برای افزایش عملکرد شبکههای توزیع آبیاری یک امر اجتناب ناپذیر است. سیستمهای کنترل نقش مهمی در توزیع آب در شبکهها دارند و میزان موفقیت شبکه بستگی به چگونگی عملکرد آنها دارد. طراحی و اجرای موفق آنها به تنظیم ضرایب کنترلی وابسته است. هدف از این پژوهش تعیین ضرایب بهینه سیستم کنترل با استفاده از روش تکامل تصادفی تدریجی میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه سیستم کنترل تناسبی- انتگرالی- دیفرانسیلی کنترل از بالادست و کنترل از پاییندست برای سازه تنظیم دریچه کشویی در مدل هیدرودینامیک ICSS توسعه داده شد. برای تنظیم ضرایب این سیستم های کنترل، از الگوریتم بهینهسازی تکامل تصادفی تدریجی در گزینه بهرهبرداری افزایشی و کاهشی در مدت زمان بهرهبرداری 5 ساعت در کانال اصلی شبکه آبیاری البرز بهطول 6/12 کیلومتر استفاده شده است. برای ارزیابی ضرایب کنترلگرها، تابع هدف شامل شاخصهای ماکزیمم قدرمطلق خطا، انتگرال قدرمطلق بزرگی خطا و زمان پاسخگویی سیستم در نظر گرفته شد. همچنین از شاخصهای مولدن و گیتس برای ارزیابی عملکرد کانال استفاده شد.یافتهها: در گزینه بهرهبرداری افزایشی و کاهشی ضرایب بهینه در هر یک از کنترلگرها بدست آمد. با استفاده از ضرایب بدست آمده، مدل در مدت زمان کم در هر یک از مراحل افزایشی و کاهشی قادر خواهد بود عمق را در عمق هدف تنظیم نماید. بیشترین مقدار خطا (انحراف از عمق هدف) در کنترلگرهای کنترل از بالادست و پاییندست به ترتیب در سازه C1 با مقدار 10 سانتیمتر و در سازه C3 با مقدار 6 سانتیمتر میباشد. کنترلگر کنترل از بالادست قادر به تنظیم سطح آب در پایین دست خود نمیباشد بنابراین تامین نیاز آبگیرهای TO14 و TO16 به علت قرار گرفتن در پاییندست سازه تنظیم C3، دچار اختلالاتی شده است که مقدار شاخص کفایت در تحویل در این سازهها به ترتیب در محدوده عملکرد متوسط و ضعیف قرار میگیرد. در کنترلگر کنترل از پاییندست مقادیر این شاخص نسبت به کنترلگر کنترل از بالادست بهبود یافته است. شاخصهای کفایت، راندمان، پایداری در تحویل در هر دو کنترلگر در کل کانال در محدوده عملکرد خوب و عدالت در تحویل در محدوده متوسط قرار دارند.نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد ضرایب بهینه بدست آمده از مدل توسعه داده شده در هر دو کنترلگر کنترل از بالادست و کنترل از پایین-دست پاسخگوی تغییرات در بهرهبرداری در مدت زمان کوتاه میباشد.واژههای کلیدی: سیستم کنترل تناسبی- انتگرالی- دیفرانسیلی، مدل هیدرودینامیک ICSS، کانال اصلی شبکه آبیاری البرز، شاخصهای ارزیابی.
سیستم کنترل تناسبی- انتگرالی- دیفرانسیلی
مدل هیدرودینامیک ICSS
کانال اصلی شبکه آبیاری البرز
شاخصهای ارزیابی
2017
05
22
221
237
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3684_687439c65aeb1247661b5e5e1e9c5bea.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
ارائه پروتکل محاسباتی و شبیهسازی برای پایش مخازن کربن آلی خاک (مطالعه موردی: پارک جنگلی نور)
علی اصغر
واحدی
روح اله
مقصودی
سابقه و هدف: با توجه به سناریوی گرمایش زمین به عنوان بزرگترین چالش زیستمحیطی عصر حاضر و اهمیت حفاظت و انباشت هر چه بیشتر موجودی کربن در خاک در قالب بزرگترین مخازن کربن اتمسفری در زمین، پایش بهینه مخازن کربن آلی خاک در بومسازگانهای جنگلی میتواند ابزاری مناسب برای بررسی تغییرات پارامترهای اقلیمی در منطقه علاوه بر مدیریت حفاظتی بهینه بومسازگانهای مذکور در رابطه با روند تغییرات ذخایر کربن خاک و چرخش کربن محسوب شود. از اینرو، یک پروتکل جامع با قابلیت اطمینان زیاد برای ایجاد مدلهای پیشبینی ذخایر کربن آلی خاک با حداکثر دقت باید ارائه شود، طوریکه با استفاده از مدلهای مزبور شامل متغیرهای توصیفی با قابلیت اندازهگیری آسان با حداقل هزینه بتوان کنترل حفاظتی متناسب در رابطه با تغییرات مقادیر ترسیب کربن در سطوح مختلف لایههای خاک انجام داد.مواد و روش: پژوهش حاضر در پارک جنگلی نور که به عنوان بزرگترین جنگلهای جلگهای شمال کشور محسوب میشود صورت گرفت. برای انجام پایش بهینه مخازن کربن آلی خاک در جنگل مذکور، 25 قطعهنمونه 400 متر مربعی با طرح بلوک تصادفی در تودههای توسکا – انجیلی، پلت – انجیلی و اوجا – ممرز برای اندازهگیری مشخصههای کمی بهمنظور محاسبه شاخصهای تنوع زیستی و فاکتور کربن خاک (در دو عمق 20- 0 و 40 – 20 سانتیمتر) پیادهسازی شد. روشهای محاسباتی تحلیل رگرسیون و تکنیک شبیهسازی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی برای انجام مطالعه حاضر استفاده شدند. برای تحلیلهای محاسباتی از روشهای سنتی مبتنی بر رگرسیون به روش تخمین منحنی و رگرسیون خطی چندگانه و برای پیشبرد تحلیلهای شبکه عصبی مصنوعی از الگوریتم پسانتشار خطا با ساختار پروسپترون چند لایه استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که رگرسیون خطی چندگانه شامل شاخصهای همبسته تنوع زیستی به عنوان عوامل توصیفی بر مبنای شاخصهای اعتبارسنجی از جمله ضریب اطلاعات آکاییک و فاکتور تورم واریانس ( ) دارای اعتبار محاسباتی بوده ولی دارای دقت قابل ملاحظهای نمیباشد. در تحلیل غیرخطی، مدل کرو بر حسب وفور پوشش علفی مدل بهینه ذخایر کربن لایه آلی خاک و مدل توانی تبدیلی لگاریتمی ( ) شامل غلبه گونهای درختی (D)، وفور (Abunance) و یکنواختی (J') پوشش علفی بهترین مدل لایه معدنی خاک محسوب شدند. تکنیک شبیهسازی نشان داد که در الگوریتم پسانتشار خطا، خروجی بهینه لایه آلی خاک با ماتریس ورودی Abundance و J' با توپولوژی یک لایه پنهان و 15 نورون حاوی تابع Tan-sigmoid و خروجی بهینه لایه معدنی خاک با اضافه شدن لایه D به ماتریس مزبور با معماری دولایه پنهان و 35 نورون دارای حداکثر قطعیت پیشبینی نسبت به کلیه تحلیلهای رگرسیون هستند.نتیجهگیری: نوع روابط ریاضی (ساختار تابع) بین شاخصهای تنوع زیستی و متغیر پاسخ مورد مطالعه صرفنظر از قطعیت ارتباط اکولوژیکی و بیولوژیکی بین آنها دارای قطعیت کم و محدودیتهای تحلیلی و آماری زیاد از جمله وجود فاکتور تورم واریانس است. از اینرو، کاربرد تکنیک شبکه عصبی مصنوعی میتواند بهترین جایگزین مدلهای کلاسیک برای پیشبینی مقادیر مذکور باشند. در این خصوص، همانند پارامترهای محاسباتی مدلهای کلاسیک، توپولوژی هر مدل در شبکه عصبی مصنوعی تعیین کننده معماری و کارآیی (دقت) پایش مقادیر ترسیب کربن در لایههای مختلف خاک میباشد.
ترسیب کربن
تنوع زیستی گیاهی
تحلیل رگرسیون
شبکه عصبی مصنوعی
2017
05
22
239
255
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3685_cde92c273055a47a35c49763450febf9.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
بررسی دقت روشهای غیر نقطهای اندازهگیری نفوذ در طراحی سامانه آبیاری جویچهای
عیسی
معروف پور
امین
سیدزاده
مینا
بهزادی نسب
سابقه و هدف: نفوذ حساسترین و غالباً مشکلترین پارامتر برای ارزیابی در سیستم آبیاری سطحی است به خصوص این که خصوصیات نفوذ نسبت به زمان و مکان متغیر میباشد. به طور کلی تعداد نسبتاً زیادی اندازهگیری مزرعهای نفوذ لازم است تا متوسط شرایط مزرعه را نشان دهد. هدف از این پژوهش دقت روشهای غیر نقطهای، استخراج معادلات نفوذ تجمعی نمونه و اصلاح شده با فرایند آبیاری، در شبیهسازی سامانه آبیاری جویچهای انتها بسته میباشد. برای انجام شبیهسازی از مدل اینرسی صفر در نرم افزار WS و مدل های اینرسی صفر و هیدرودینامیک در نرم افزار SM استفاده شده است.مواد و روشها: این تحقیق در دو مزرعه از مزارع شرکت کشت و صنت نیشکر هفتتپه به نامهای 1C201 و E201 که در آنها نیشکر در کف جویچهها کشت شده بود، انجام شد. در هر کدام از مزارع 7 جویچه متوالی انتخاب شد. جویچههای زوج، آزمایشی و جویچههای فرد، نقش حایل را داشتند. متوسط طول جویچهها در مزرعه 1C201، 268 متر و در مزرعه E201، 165 متر بود. در هر دو مزرعه شیب طولی جویچههای آزمایشی اندازهگیری و 001/0 (متر در متر) به دست آمد و عرض جویچهها 5/1 متر و به روش انتها بسته آبیاری میشدند. به منظور تهیه آمار پیشروی و پسروی، طول جویچهها به فواصل 20 متری ایستگاهگذاری شدند. در هر دو مزرعه 3 آبیاری متوالی ارزیابی شد. برای اندازهگیری دبی ورودی به جویچههای آزمایشی از WSC فلوم نوع 3 استفاده شد. معادلات نفوذ تجمعی نمونه کاستیاکوف لوئیس به روش ورودی – خروجی برای هر دو مزرعه به دست آمد. همچنین با استفاده از دادههای پیشروی و پسروی و همچنین حجم آب ورودی و نفوذی در جویچهها، معادلات نفوذ تجمعی نمونه اصلاح و معادلات نفوذ تجمعی اصلاح شده برای هر کدام از جویچهها به تفکیک به دست آمد. سپس مقادیر پیشروی برای هر کدام از آبیاریهای دو مزرعه، با استفاده از معادلات نفوذ تجمعی نمونه و اصلاح شده و مدلهای هیدرودینامیک و اینرسی صفر دو نرم افزار WinSRFR و SIRMOD شبیه سازی شدند.یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد که اعمال میزان دبی آزمایشات نفوذ در نرمافزار SM، فرایند شبیهسازی را به صورت قابلتوجهی بهبود میدهد. همچنین مقایسه نتایج مدلهای اینرسی صفر و هیدرودینامیک نرمافزار مذکور نشان داد که نتایج این مدلها در شبیهسازی فرایند آبیاری جویچهای انتها بسته با کشت نیشکر در کف جوبچه، مشابه بوده و اختلاف ناچیزی با هم دارند. ارزیابی نتایج شبیهسازی دو نرمافزار SM و WS در تحقیق حاضر نشان داد که در صورت استفاده از معادلات نفوذ تجمعی نمونه، دقت نرمافزارها در شبیهسازی فرایند پیشروی، در مزرعه 1C201 در درجات خوب و متوسط و در مزرعه E201 در رتبه ضعیف قرار داشت. با اصلاح معادلات نفوذ و استفاده از آنها در نرمافزارهای مذکور، میزان دقت شبیهسازی در مزرعه اول به رتبه عالی و در مزرعه دوم به درجات خوب و متوسط ارتقا یافت بهطوری که این میزان بهبود بر اساس متوسط شاخص خطای مطلق نسبی در مزرعه 1C201، 63 درصد و در مزرعه E201 بیش از 56 درصد میباشد. همچنین نتایج نشان داد که نرم افزار SM در شبیه سازی آبیاریهای هر دو مزرعه، با درصد میانگین مربعات خطای کمتر و درصد میانگین خطای مطلق کمتر عملکرد بهتری داشته است و هر دو نرم افزار مدت زمانهای پیشروی محاسباتی را بیش از مقدار واقعی آنها پیشبینی کردهاند.نتیجهگیری: به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که اگر در طراحی، شبیهسازی و ارزیابی سامانههای آبیاری جویچهای انتها بسته، از معادلات نفوذ اصلاحشده به جای معادلات نفوذ نمونه استفاده شود، دقت نتایج به صورت قابل توجهی افزایش داشته، که در نهایت باعث بهبود و افزایش شاخصهای هیدرولیکی سامانههای آبیاری خواهد شد.
آبیاری سطحی
معادله نفوذ کاستیاکوف لوئیس
روش ورودی – خروجی
SIRMOD
WinSRFR
2017
05
22
257
271
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3686_eecb3aa3fc6492f91e4dccd1147be111.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
مقایسه ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی رسوبات معلق و بستر رودخانه روضهچای
فرخ
اسدزاده
سامان
جلال زاده
عباس
صمدی
سابقه و هدف : رسوبات رودخانهای از مهمترین اجزای اکوسیستمهای آبی هستند که نقش مهمی در چرخه عناصر غذایی و همچنین انتقال آلایندهها در سیستمهای آبی دارند. رسوبات رودخانهای بر حسب اندازه و همچنین رژیم جریان رودخانه میتوانند به دو شکل بار بستر و یا معلق انتقال یابند. تعادل رسوبات با آب منفذی و همچنین جریان آب رودخانه، سبب میگردد تا ترکیب رسوبات به طور مستقیم کیفیت آب و فعالیتهای بیولوژیکی در محیطهای آبی را تحت تاثیر قرار دهد. آزاد شدن آلایندههای آلی و غیرآلی و همچنین عناصر غذایی مورد نیاز جانداران به طور عمده تابعی از ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی رسوبات بوده و آگاهی از این ویژگیهای میتواند در مدیریت اصولی حوضه آبخیز موثر واقع شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسهی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی رسوبات بستر و معلق رودخانهی روضهچای در شهرستان ارومیه انجام شد. مواد و روشها: برای بررسی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی رسوبات تعداد 19 نمونه رسوب بستر شامل 6 نمونه از بخش بالادست رودخانه، 6 نمونه از بخش میانی و 7 نمونه از بخش پایین دست رودخانه و از عمق 5-0 سانتیمتری تهیه شد. همچنین 6 نمونه رسوب معلق نیز در هنگام وقوع جریان سیلابی در امتداد رودخانه برداشته شد. نمونهها به آزمایشگاه منتقل و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آنها پس از عبور از الک 2000 میکرون تعیین گردید. از روشهای خوشهبندی سلسلهمراتبی و همچنین تجزیه به مؤلفههای اصلی به منظور گروهبندی رسوبات و تعیین موثرترین ویژگی-های آنها استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که رسوبات بستر و معلق رودخانه به ترتیب حاوی مقادیر قابل توجهی از ذرات شن و سیلت هستند. میانگین مقدار سیلت و شن بسیارریز در رسوبات معلق به ترتیب برابر با 44 و 25 درصد بود در حالی که این مقادیر برای رسوبات بستر برابر با 8/15 و 5/15 درصد بود. با این حال رسوبات بستر به دلیل دارا بودن شن بیشتر، بافت درشتتری در مقایسه با رسوبات معلق داشتند. میانگین مقدار مادهی آلی و هدایت الکتریکی در رسوبات بستر به ترتیب 7/1 و 5/2 برابر بیش از رسوبات معلق بود. مادهی آلی و هدایت الکتریکی رسوبات بخش بالادست رودخانه به دلیل تخلیه فاضلابهای خانگی بیشتر از بخشهای میانی و پایین دست بود. تجزیه به مؤلفههای اصلی و همچنین خوشهبندی سلسلهمراتبی نشان داد که مادهی آلی، هدایت الکتریکی و توزیع اندازهی ذرات به عنوان تاثیرگذارترین ویژگیهای رسوبات هستند. نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تخلیه فاضلابهای خانگی به بستر رودخانه سبب انباشت مواد آلی و املاح در رسوبات بستر بالادست رودخانه شده و در نتیجه باعث میشود تا رسوبات این بخش از رودخانه از نظر ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی متفاوت با رسوبات بخشهای میانی و پاییندست شوند. بنابراین کنترل ورود فاضلابهای خانگی در بالادست رودخانه از قدمهای اولیه در مدیریت زیستمحیطی رسوبات این رودخانه است. از سوی دیگر یافتههای این پژوهش بر اساس خوشهبندی سلسلهمراتبی و تحلیل مؤلفههای اصلی بر تفاوت بارز ویژگیهای رسوبات بستر و معلق تاکید دارد.
ترسیب انتخابی ذرات
سیستم رودخانه
مادهی آلی
توزیع اندازه ذرات رسوب
2017
05
22
273
288
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3687_4e8da28cc2346db5ba124fce31174a19.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
بررسی میزان بهبودی شاخصهای فیزیکی و شیمیایی خاک در سالهای پس از آتش سوزی در جنگلهای شاخه زاد بلوط زاگرس در استان کرمانشاه
مصطفی
صادقی فر
علی
بهشتی آل آقا
مرتضی
پوررضا
سابقه و هدف: آتش سوزی مهمترین عامل تخریب در اکوسیستمهای جنگلی به شمار میرود که میتواند دگرگونیهایی را در ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک در کوتاه مدت و بلند مدت ایجاد نماید. دگرگونی این ویژگیها در خاک پس از آتش سوزی ممکن است پیامدهای منفی بر اکوسیستم جنگل حتی در بلند مدت داشته باشد. از آنجا که فراوانی رخدادهای آتش سوزی در جنگل-های زاگرس در سالهای اخیر رو به افزایش بوده است، شناسایی اثرات بلند مدت و کوتاه مدت آتش سوزی بر ویژگیهای خاک این جنگلها به منظور جلوگیری از تخریب خاک بسیار ضروری میباشد. بنابراین در این پژوهش پاسخ کوتاه مدت و بلند مدت برخی از ویژگیهای مهم فیزیکی و شیمیایی خاک به آتش سوزی در جنگلهای زاگرس بررسی شد تا زمان بهبودی تغییرات هریک از این ویژگیها پس از آتش سوزی تعیین شود.مواد و روش ها: برای بررسی زمان بهبودی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک پس از آتش سوزی، 3 منطقه در یک رویشگاه با فاصله حدود 1 کیلومتر با زمانهای مختلف آتش سوزی شامل 1 سال، 3 سال و 10 سال انتخاب شد. به منظور کاهش خطای اثرات محیطی، در نزدیکترین همسایگی هر یک از آنها قطعات نسوخته شاهدی در نظر گرفته شد و هر منطقه با شاهد خود مورد مقایسه قرار گرفت. سپس نمونه برداری به صورت تصادفی از عمق 0 تا 20 سانتیمتری سطح خاک و با چهار تکرار انجام شد. در مجموع تعداد 24 نمونه ترکیبی از خاک برداشت شد. سپس ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک شامل:pH ، CEC، فسفر (P)، کربن آلی (OC)، نیتروژن (N)، EC، رطوبت اشباع خاک، جرم مخصوص ظاهری (BD) ، نسبت C:N، درصد اجزای تشکیل دهنده بافت خاک اندازه گیری شد. مقایسه ویژگیهای اندازه گیری شده با آزمون تی (t test) در نرم افزار IBM SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد کهpH ، CEC،EC و P خاک 1 سال بعد از آتش سوزی افزایش یافتند. همچنین در مدت 3 و 10 سال پس از آتش سوزیpH و CEC به سطح قبل از آتش سوزی بهبود یافتند اما EC و P خاک نسبت به شاهد کاهش معنادار یافتند. رطوبت اشباع خاک 1 سال بعد از آتش سوزی کاهش یافت، اما 3 و 10 سال بعد اختلاف معنیداری با سطح قبل از آتش سوزی نشان نداد. کربن آلی و نیتروژن خاک در تمامی زمانهای مورد بررسی کاهش معنادار داشتند و حتی 10 سال بعد نیز به سطح قبل از آتش سوزی بهبود نیافتند. جرم مخصوص ظاهری 1 سال و 3 سال بعد از آتش سوزی کاهش یافت اما 10 سال بعد در مقایسه با شاهد تفاوت معناداری مشاهده نشد. نسبت C:N خاک، محتوای رس، شن و سیلت خاک در هیچ یک از زمانهای پس از آتش سوزی تفاوت معناداری با شاهد نشان ندادند.نتیجه گیری: نتیجه گیری شد که برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک ممکن است در کوتاه مدت بهبود یابند ولی برخی دیگر حتی پس از گذشت 10سال نیز، به سطح قبل از آتش سوزی بهبود نیابند. از میان این ویژگیها مقدار ماده آلی خاک، نیتروژن و فسفر خاک از مهمترین ویژگیهایی هستند که به زمان زیادی برای بهبودی پس از آتش سوزی نیاز دارند.
"آتش سوزی
"جنگل زاگرس
"خاک
"ویژگی فیزیکی- شیمیایی"
2017
05
22
289
302
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3688_0662e7f41b79b48d9e2f90c196e65097.pdf
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2069
1396
24
2
بررسی امکان استفاده از پساب در کشاورزی (مطالعه موردی: پساب تصفیه خانه فاضلاب شهری شهرکرد)
محمد
الباجی
عظیمه
عسگری
سابقه و هدف:گسترش فعالیتهای کشاورزی و صنعتی برای تأمین مواد غذایی همگام با روند رو به رشد جمعیت جهان و وقوع خشکسالیهای پیدرپی در سالهای اخیر موجب افزایش بهرهبرداری از منابع موجود آب، وارد آمدن فشار بیش از اندازه به منابع آب و ایجاد بحران آب، بویژه در اکثر کشورهای واقع در مناطق خشک و نیمه خشک جهان شده است. این تحقیق بهمنظور بررسی امکان کاربرد پساب تصفیهخانهی فاضلاب شهر شهرکرد برای کشاورزی و تعیین میزان محدودیت کاربرد پساب در سیستم آبیاری قطرهای از نظر تأثیر بر پتانسیل گرفتگی قطرهچکانها انجام شد.مواد و روشها: به این منظور برخی خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی پساب تصفیهخانهی فاضلاب شهر شهرکرد در بازهی زمانی فروردین-شهریور سال 1394، بصورت ماهیانه اندازهگیری و با استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست ایران، استاندارد سازمان بهداشت جهانی (WHO)، استاندارد سازمان جهانی خواروبار و کشاورزی (FAO) و استاندارد طبقهبندی کیفیت آب متناسب با پتانسیل گرفتگی قطرهچکانها، مقایسه شد. یافتهها: بر اساس نتایج آزمایشهای بررسی کیفیت آب، متوسط مقدار کلیفرم مدفوعی و کلیفرم کل پساب خروجی در طول دورهی بررسی، به ترتیب 8/6416 و MPN/100ml 7/16966 محاسبه شد که خارج از محدودهی مجاز توصیهشده در استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست ایران برای کاربرد پساب در کشاورزی است و کلرزنی بیشتر پساب پیش از تخلیه را ضروری مینماید. علاوه بر این بر اساس مقدار متوسط پارامترهای میکروبی کلیفرم مدفوعی و تعداد نماتد رودهای(N/100ml 0) و متناسب با استاندارد سازمان جهانی بهداشت، استفاده از پساب برای آبیاری گیاهانی که بصورت خام مصرف میشوند، امکانپذیر نیست. همچنین بر اساس استاندارد FAO کاربرد پساب از نظر مقدار متوسط غلظت بیکربنات در طی این دوره (me/L 64/4) برای گیاهان، محدودیت کم تا متوسط به دنبال دارد. محدودیت کاربرد پساب در سیستم آبیاری قطرهای از نظر مقدار متوسط تراکم کلیفرم کل، سطح pH (65/7) و سختی آب (mg/L 1/251)، در سطح متوسط و بر اساس مقدار متوسط شاخصهای غلظت مواد جامد محلول (mg/L 5/405)، غلظت مواد جامد معلق (mg/L 2/35)، هدایت الکتریکی (dS/m 66/0)، غلظت آهن (mg/L 024/0) و غلظت منگنز (mg/L 013/0)، در سطح کم بود. علاوه بر این با توجه به مقدار منفی شاخص اشباع لانژلیر در طول این دوره (03/1-)، امکان ایجاد رسوب در آب، وجود نداشت.نتیجهگیری: با توجه به پتانسیل کم گرفتگی قطرهچکانها با عوامل فیزیکی و شیمیایی، عوامل بیولوژیکی، به عنوان عامل اصلی گرفتگی قطرهچکانها در هنگام کاربرد پساب تصفیهخانهی فاضلاب شهرکرد در سیستم آبیاری قطرهای به شمار میآیند. بنابراین میتوان سیستمهای آبیاری قطرهای را در برنامهی استفادهی مجدد از پساب تصفیهخانهی فاضلاب شهر شهرکرد برای آبیاری گیاهان علوفهای و صنعتی مقاوم به غلظتهای بالای بیکربنات و با در نظر گرفتن مدیریتهای استفاده از فیلتر مناسب، اسیدشویی، شستشوی دورهای لترالهای آبیاری و بویژه کلرزنی سیستم آبیاری به کار برد.
آب نامتعارف
آبیاری
پساب
کیفیت آب
2017
05
22
303
308
https://jwsc.gau.ac.ir/article_3689_f0971715416a1c22b22e45f9c69278cd.pdf