دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
ارزیابی تراس های مسیر کنونی رودخانه زاینده رود با استفاده از شاخص تکامل خاک رخ هاردن (PDI)
1
23
FA
شقایق
هوائی
0000-0002-3376407X
گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ولی عصر رفسنجان
sh.havayi@yahoo.com
اردوان
کمالی
گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ولیعصر رفسنجان
a.kamali@vru.ac.ir
نورایر
تومانیان
استادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان
norairtoomanian@gmail.com
محمدرضا
مصدقی
0000-0000-0000-0000
استاد دانشگاه صنعتی اصفهان
mosaddeghi@cc.iut.ac.ir
10.22069/jwsc.2018.14152.2888
چکیده<br />سابقه و هدف: یکی از مهمترین اهداف علم خاکشناسی بررسی و شناخت تغییر و تحول محیط سطحی زمین در گذشته و استفاده از الگوی کشفشده برای پیشبینی تغییر و تحولات محیطی در آینده، بهمنظور بهبود مدیریت سرزمین است. از این رو و بهمنظور درک چگونگی تکوین و تکامل اراضی دشت آبرفتی رودخانه زایندهرود، پژوهش پیشرو در بخشی از اراضی مسیر کنونی رودخانه در مقیاس مطالعاتی نیمهتفضیلی طراحی شد.<br />مواد و روشها: سطوح زمینریختی با استفاده از تفسیر استریوسکوپی عکسهای هوایی با مقیاس 1:20000 و بر اساس سیستم طبقهبندی سلسله مراتبی زینک تعیین شدند. تعداد 48 خاکرخ با فواصل 1 کیلومتر در یک کیلومتر براساس شیوه رایج مطالعات نیمهتفصیلی خاک و طبق الگوی نمونهبرداری شبکهای منظم در واحدهای زمینریختی تفکیکشده، حفر گردید. بر اساس نتایج آزمایشگاهی، ردهبندی خاکها مطابق با کلید ردهبندی آمریکایی(2014) نهایی شد. درجه تکامل خاکها طبق شاخص تکامل خاکرخ هاردن (PDI) برای هشت خاکرخ شاهد مورد بررسی قرار گرفت.<br />یافتهها: طبق مطالعات پیشین، مسیر رودخانه زایندهرود در طول زمان جریان آن، یک مسیر واحد و تعداد تراسهای مربوطه در دشت زایندهرود تنها سه مورد فرض میشد. در آخرین پژوهش انجام شده، مشخص شد که رودخانه زایندهرود در طول زمان، سه مسیر جداگانه را طی نموده است. اما تا کنون هیچگونه مطالعهای پیرامون تفکیک تراسهای آن در مسیرهای سهگانه انجام نشده است. در این پژوهش، تفسیر استریوسکوپی عکسهای هوایی و بازدیدهای صحرایی نشان داد که مسیر کنونی رودخانه زایندهرود خود شامل یک مجموعه با سه تراس است که هر یک از این سه تراس نیز شامل زیرتراسهایی میباشند. همچنین بررسیهای صحرایی و آزمایشگاهی نشان داد که 48 خاکرخ حفرشده در این پژوهش در قالب چهار تحت رده argids، calcids، cambids و orthents قرار دارند که در نهایت شامل هشت فامیل خاک متفاوت شدهاند. خاکرخهای مذکور بر اساس حضور، عدم حضور و عمق و سایر ویژگیهای ژئومورفیک افقهای مشخصه آرجیلیک، کلسیک و کمبیک متفاوت بوده و بر اساس مقادیر محاسبهشده شاخص PDI، برای خاکرخهای شاهد درجه تکامل آنها مشخص شده و به اثبات رسید. <br />نتیجهگیری: نتایج نشان داد که پوشش خاکی در سطح سه تراس مسیر کنونی رودخانه زایندهرود، دارای تنوعی بیشتر از آنچه پیش از این گزارش شده، میباشد و این تنوع نشاندهنده تفاوت در سن تراسهای مذکور است. مطالعات خاکشناسی نیز مشخص کرد که خاکهای تراس اول مجموعه مسیر کنونی رودخانه، دارای بیشترین مقدار PDI و تکامل نسبت به خاکهای دو تراس دیگر میباشند. در پوشش خاکی تراس اول وجود افقهای مشخصه آرجیلیک و کلسیک مؤید این نتیجه است. از سوی دیگر خاکهای موجود در تراس دوم نیز نسبت به خاکهای تراس اول میزان شاخص PDI و درجه تکامل کمتر و نسبت به خاکهای مربوط به تراس سوم درجه تکامل بیشتری داشتند. بنابراین میتوان نتیجهگیری کرد که اراضی آبرفتی رودخانهای در مسیر کنونی زایندهرود مستقلاً دارای سه تراس سنی متفاوت هستند؛ در حقیقت تراس های سه گانه خود شامل چند تراس حد واسط می باشند. از نتایج این مطالعه میتوان پیشبینی نمود که تعدادی تراس در مسیرهای قبلی رودخانه وجود دارد که برای اثبات آنها احتیاج به تحقیق بیشتری است.
سطوح زمین ریختی,مسیرهای زاینده رود,زیرتراس,شاخص PDI
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4149.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4149_de40a7e069be2bf9a3eb1634de307c47.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
مدل سازی و تهیه نقشه پتانسیل آب های زیرزمینی با استفاده از روش ترکیبی داده محور تابع شواهد قطعی- شاخص آنتروپی (مطالعه موردی: حوزه نجف آباد)
25
48
FA
علیرضا
عرب عامری
0000-0002-1142-1666
دانشگاه تربیت مدرس
alireza.ameri91@yahoo.com
خلیل
رضایی
دانشگاه خوارزمی
rezaei@yahoo.com
مجتبی
یمانی
دانشگاه تهران
yamani@yahoo.com
کورش
شیرانی
مرکز تحقیقات اصفهان
shirani@yahoo.com
10.22069/jwsc.2018.14021.2879
سابقه و هدف: مدیریت ذخایر آب زیرزمینی به صورت پایدار یک چالش اصلی می باشد. هدف از ارزیابی ذخایر آب زیرزمینی فراهم کردن اطلاعات در رابطه با وضعیت حال حاضر ذخایر آب و فراهم کردن درکی از وضعیت آب های زیرزمینی در آینده می باشد. در سال های اخیر، پژوهشگران مختلفی تلاش کرده اند تا پتانسیل منابع آب زیرزمینی را با استفاده از روش های مختلف داده محور و دانش محور به همراه تکنیک های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی ارزیابی کنند. هدف اصلی از این پژوهش شناسایی پارامترهای موثر در ذخیره آب های زیرزمینی و ارزیابی پتانسیل آب های زیرزمینی با استفاده از روش ترکیبی داده محور در حوزه آبخیز نجف آباد می باشد. <br />مواد و روش ها: منطقه مورد مطالعه بین طول جغرافیایی ً46 َ52 ْ50 تا ً48 َ41 ْ51 طول شرقی و ً06 َ18 ْ32 تا ً12 َ50 ْ32 عرض شمالی واقع شده است. به طور کلی به منظور تهیه نقشه پتانسیل آب های زیرزمینی 4 مرحله باید اجرا گردد که شامل 1- تهیه نقشه پراکندگی چاه های آب زیرزمینی و تقسیم آن به دو گروه آموزشی و اعتبارسنجی. داده های آموزشی به منظور محاسبه رابطه آماری بین چاه ها و فاکتورهای زمین محیطی موثر در ایجاد آب های زیرزمینی استفاده می شود و داده های اعتبارسنجی به منظور اعتبارسنجی نتایج استفاده می شود. 2- ایجاد پایگاه داده. در این مرحله، لایه های پارامترهای موثر در ایجاد آب های زیرزمینی با استفاده از منابع مختلف مانند پیمایشات میدانی و سنجش از دور تهیه گردید. تمامی لایه ها جهت استفاده در آنالیزهای بعد تبدیل به فرمت رستر گردند. 3- محاسبه ارتباط بین موقعیت چاه های آموزشی و فاکتورهای موثر در ایجاد آب های زیرزمینی با استفاده از مدل شاخص آنتروپی و کلاس های آنها با استفاده از تابع شواهد قطعی. سپس نقشه پتانسیل آب های زیرزمین تهیه و با روش شکست های طبیعی به 4 کلاس طبقه بندی گردید. 4- اعتبارسنجی نتایج و مقایسه کارایی مدل در شناسایی مناطق دارای پتانسل آب زیرزمینی با مدل های انفرادی.<br />نتایج: نتایج آنالیز تست هم خطی بین 20 پارامتر زمین محیطی موثر در ایجاد آب های زیرزمینی مورد استفاده در این پژوهش نشان داد که مقادیر Tolerance و VIF 15 متغیر بزرگتر از 1/0 و کوچکتر از 10 بوده است. در نتیجه این پارامترها برای مدل سازی انتخاب گردیدند. وزن های محاسبه شده برای هر یک از فاکتورها با استفاده از مدل شاخص آنتروپی نشان داد که موثرترین فاکتورها در ایجاد آب های زیرزمینی در منطقه مطالعاتی فاصله از گسل، کاربری اراضی/پوشش سطحی و زمین شناسی می باشد. نتایج صحت سنجی مدل ها نشان داد که مقدار مساحت زیرمنحنی برای مدل های شواهد قطعی، شاخص آنتروپی و مدل ترکیبی شواهد قطعی-شاخص آنتروپی به ترتیب 660/0، 431/0 و 899/0 می باشد که بیانگر این است که مدل ترکیبی بهتر از مدل های شواهد قطعی و شاخص آنتروپی عمل نموده است.<br />نتیجه گیری: مهمترین نتیجه گیری این پژوهش این است که رویکرد ترکیبی تابع شواهد قطعی-شاخص آنتروپی در ترکیب با تکنیک های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی ابزار قدرتمندی را برای تهیه نقشه پتانسیل آب های زیرزمینی در منطقه مطالعاتی فراهم کرده است. بر اساس نتایج مدل ترکیبی، مناطقی که بوسیله پتانسیل آب زیرزمینی خیلی زیاد پوشیده شده است، 26/45 درصد از کل منطقه می باشد که بیانگر این است که منطقه مطالعاتی دارای پتانسیل آب زیرزمینی بالایی می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند جهت مدیریت موثر منابع آب زیرزمینی در منطقه مورد مطالعه مورد استفاده قرار گیرد.
آب زیرزمینی,مدل سازی,پارامترهای زمین محیطی,مدل ترکیبی,حوزه نجف آباد
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4150.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4150_04fed6e975731fa0969b4f0c3316bc8e.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
انبوهشزدایی مکانی نقشه نیمه تفصیلی خاک با استفاده از روش دسمارت
49
69
FA
شاهرخ
فاتحی
0000-0002-1155-5584
استادیارپژوهش، بخش تحقیقات خاک و آب، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرمانشاه، ایران.
shahrokh.fatehi@gmail.com
کامران
افتخاری
استادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات خاک و آب، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
kamran_eftekhari2001@yahoo.com
جلال
قادری
عضو هیات علمی، بخش تحقیقات خاک و آب، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرمانشاه، ایران.
ghaderij@yahoo.com
10.22069/jwsc.2018.13870.2860
سابقه و هدف: مدیریت چالشهای جهان امروز مانند امنیت غذایی و مسائل زیست محیطی، نیازمند اطلاعات رقومی خاک با صحت و دقّت کافی و با قدرت تفکیک مکانی ریز است. نقشههای خاک عمدتاً در مقیاس کوچک قابل دسترس هستند. با وجود این، در طی دو دهه اخیر با ظهور روشهای نقشهبرداری و مدلسازی رقومی خاک، امکان انبوهشزدایی مکانی واحدهای نقشه خاک فراهم شده است. انبوهشزدایی مکانی واحدهای نقشه خاک، روشی است که توزیع مکانی کلاسهای منفرد خاک را مدلسازی میکند. طی این فرایند اطلاعات نقشهی خاک از مقیاس کوچک (قدرت تفکیک مکانی درشت) به مقیاس بزرگ (قدرت تفکیک مکانی ریز) تبدیل میشود و برای اجرای آن، روشهای آماری و دادهکاوی مورد استفاده قرار میگیرد. هدف از انجام این پروژه، استفاده از روش انبوهشزدائی و یکنواختسازی واحدهای نقشه خاک از طریق بازچینی توسط درختان طبقهبندی (دسمارت ) برای انبوهشزدایی واحدهای نقشه نیمهتفصیلی خاک است. <br />مواد و روشها: ناحیه مورد مطالعه با وسعتی حدود 14083.9 هکتار در استان کرمانشاه قرار دارد. نقشهی خاک منطقه از 5 واحد نقشه تشکیل شدهاست و در کل واحدهای نقشه مرکب از 4 زیرگروه خاک میباشند. در این پژوهش، با استفاده از مدلهای رقومی ارتفاع با قدرت تفکیک مکانی 10 متر، نقشهی متغیرهای کمکی شامل ارتفاع، درصد شیب، جهت شیب، تحدب، تابش مستقیم، شاخص رسوب و شاخص همواری درّه با درجه تفکیک بالا، شاخص خیسی، عمق دره و فاصله عمودی تا شبکه آبراهه تهیه گردید. همچنین از تصاویر ماهوارهای لندستETM+7، برای تولید متغیر کمکی شاخص رس، شاخص اندازه ذرات و شاخص پوشش گیاهی نرمال شده استفاده شد. نقشه زمین شناسی با مقیاس 1:100000 نیز به عنوان متغیر کیفی ورودی به کار رفت. سپس مدل دسمارت برای انبوهشزدایی نقشه خاک منطقه مورد مطالعه اجرا شد. روش دسمارت از درون واحدهای نقشه به طور تصادفی نمونهبرداری نموده و از درختان طبقهبندی الگوریتم C5.0 برای تولید نقشههای سطوح احتمال توزیع کلاسهای منفرد خاک استفاده میکند. ارزیابی نقشههای سطوح احتمال با استفاده از دادههای اعتبارسنجی شامل 82 نیمرخ خاک و معیارهای مستخرج از ماتریس درهمی شامل صحت تولیدکننده، صحت کاربر، صحت کلی و ضریب کاپا انجام شد. همچنین شاخص آسیمگی بین نقشه احتمال کلاس خاک مرتبه اول و دوم محاسبه گردید. شاخص آسیمگی بیان مختصری از درجه آسیمگی کلاسهای خاک است.<br />یافتهها: فاصله عمودی تا شبکه آبراهه، ارتفاع، لیتولوژی، شاخص اندازه ذرات و شاخص همواری درّه با درجه تفکیک بالا از مهمترین متغیرهای پیشبینی کننده مدل درختان طبقهبندی بودند. شاخص آسیمگی نزدیک به یک، که گسترش فراوانی در ناحیه مورد مطالعه دارد احتمال وقوع یکسان زیرگروههای خاک در هر موقعیت مکانی در هر دو نقشه احتمال کلاس خاک مرتبه اول و دوم را نشان میدهد. اعتبارسنجی نقشههای سطوح احتمال نشان میدهد که صحت کلی احتمال کلاس خاک مرتبه اول (44 درصد)، احتمال کلاس خاک مرتبه دوم (28 درصد) و احتمال کلاس خاک مرتبه سوم (11 درصد) میباشد. این نتایج بیانگر کارایی نسبتاً خوب این روش برای تولید نقشه رقومی کلاسهای منفرد خاک است. اما ضرایب کاپا برای نقشههای سطوح احتمال خاک مرتبه اول، دوم و سوم به ترتیب 0.04، 0.02 و 0.08- به دست آمد. پایین بودن ضرایب کاپا را میتوان ناشی از ماهیت واقعی دادهها یعنی غالب بودن زیرگروه تیپیک کلسی زرپتز در نقشه سنتی خاک، نقشه پیشبینی مدل دسمارت و دادههای اعتبارسنجی دانست. <br />نتیجهگیری: روش دسمارت قادر است احتمال وقوع تمام کلاسهای خاک ناحیه مورد مطالعه که توزیع آنها در واحدهای نقشه نامشخص است را پیشبینی نماید و فرصتی برای تولید نقشههای رقومی کلاس خاک هنگامی که دادههای میراثی خاک و متغیرهای کمکی در دسترس هستند فراهم میکند. چنین خروجیهایی میتواند به فهم روابط سیمای اراضی و خاک کمک کند.
انبوهش زدایی مکانی,نقشه رقومی خاک,کلاس خاک,واحد نقشه
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4151.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4151_826badc6baa470a31fc33dfba0bae38a.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
تصمیمگیری تخصیص آب در شرایط عدمقطعیت با استفاده از بهینهسازی چندهدفه همتای استوار
71
89
FA
امید
نصیری قیداری
دانشجوی دکترای مهندسی منابع آب، دانشگاه بوعلی سینا
omidnasiri13@gmail.com
صفر
معروفی
عضو هیئت علمی/ دانشگاه بو علی سینا
marofisafar59@gmail.com
10.22069/jwsc.2018.13546.2821
سابقه و هدف: نظر به وجود عدم قطعیت در دادههای مرتبط با مسائل منابع آبی، ضرورت طراحی سیستم بهینه منابع آب که از اطمینانپذیری بالایی در شرایط وقوع عدم قطعیت برخوردار باشد، بیش از پیش احساس میگردد. ماهیت چندبعدی مسائل تخصیص بهینه آب نیز منجر شده که لحاظ نمودن اهداف متضاد چندگانه درون مدلهای بهینهسازی اجتناب ناپذیر باشد. هدف از این تحقیق ارائه یک مدل بهینهسازی کمّی-کیفی است که ضمن برقراری تعادل میان اهداف اقتصادی و زیستمحیطی، در برابر عدمقطعیتهای موجود، استوار باقی بماند. <br />مواد و روشها: با کمک اهداف بیشینه نمودن درآمد کل سیستم و کمینه نمودن بار آلودگی ورودی به رودخانه، مدل قطعی تحقیق ساخته شده و در مطالعه موردی سیستم رودخانهای دز-کارون به کار گرفته شد. با مد نظر قراردادن عدم قطعیت جریان رودخانه و نیازهای آبی و به کارگیری رویکرد بهینهسازی استوار برتسیماس و سیم، مدل قطعی به یک مدل بهینهسازی چندهدفه استوار ارتقاء یافت. حساسیت مدل استوار نسبت به تغییرات سطوح عدمقطعیت و نیز احتمال تخطی قید مختلف مورد بررسی قرار گرفت. حل مسئله از طریق روش اپسیلون محدودیت انجام شد و ارزیابی مدل استوار از طریق مقایسه نتایج آن با مدل قطعی صورت پذیرفت. نقطه زانوی جبهه پارتو به عنوان جواب انتخابی از میان مجموعه جوابهای بهینه، مورد استفاده قرار گرفت.<br />یافتهها: نتایج حاصل از بهکارگیری روش توسعه یافته در تخصیص بهینه منابع آب مطالعه موردی این تحقیق مبیّن کارایی و توانایی آن در حل سریع و دقیق مسئله بود. مقایسه جواب بهینه نقاط زانو نشان داد که مقاومسازی مدل بهینهسازی در برابر عدمقطعیتها به صورت لحاظ نمودن سطح عدمقطعیت و احتمال تخطی قیود 1/0 به منظور جلوگیری از شکست در تأمین آب، ملزم به کاهش بهرهبرداری از آب رودخانه از 5/8301 به 9/7368 میلیون متر مکعب در سال و تعدیل درآمد اقتصادی حاصل سیستم از 1،636،808 به 1،365،693 میلیون ریال در سال در مقایسه با مدل قطعی میباشد. این شرایط موجب بهبود وضعیت بارآلودگی تولیدی از 53،949 به 48،505 تن در سال خواهد شد. نتایج نشان داد که رویکرد استوار مورد استفاده در این مطالعه قادر است بدون افزودن پیچیدگی به مدل قطعی، امکان ایمنسازی شده نتایج حاصل در برابر عدم قطعیتها را فراهم آورد و تصمیمگیر میتواند با تعیین سطح عدم قطعیت و مقدار احتمال تخطی قید، درجه استواری مدل تخصیص منابع آب را انتخاب نموده و امکان سازش میان مقادیر اهداف و سطح اطمینانپذیری سیستم را فراهم آورد.<br />نتیجهگیری کلی: نتایج حاکی از رضایتبخش بودن، قابلیت اطمینان بالا و انعطاف پذیری مدل استوار پیشنهادی این تحقیق میباشد. بر این اساس مدل خطی ارائه شده در این مطالعه ضمن کاربری ساده، میتواند به عنوان یک ابزار تصمیمگیری کآرا جهت تخصیص بهینه منابع آب مورد استفاده قرار گیرد.
تخصیص آب,روش اپسیلون محدودیت,عدم قطعیت,همتای استوار,نقطه زانو
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4152.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4152_14cbd84bda05876e58d20e1dbda13818.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
گیاهپالایی سرب در حضور تلقیح جداگانه و همزمان کرم خاکی، قارچهای میکوریزا و ریزوباکترها در ذرت
91
110
FA
علی
محوحی
گروه خاک شناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکرد
alimahohi@yahoo.com
فایز
رئیسی
0000-0002-1614-9403
گروه خاکشناسی دانشگاه شهرکرد
f_raiesi@yahoo.com
علیرضا
حسین پور
دانشگاه شهرکرد
hosseinpur-a@agr.sku.ac.ir
10.22069/jwsc.2018.14140.2887
سابقه و هدف:خاک ممکن است بهطور طبیعی ازجمله نزدیکی به مواد معدنی و سنگ معدن و فعالیتهای صنعتی بشر با غلظت بالایی از فلزات سنگین آلوده شود.سرب (Pb)،معمولاً مسبب آلودگی خاک است و عامل کاهش قابلتوجه فعالیت زیستی خاک در نظر گرفته میشود.گیاهپالایی فنآوری نوظهور و کمهزینهای است که با بهرهگیری از گیاهان و موجودات زنده باعث حذف، تبدیل یا تثبیت آلایندهها در آب، رسوبات و یا خاک میشود. بنابراین موفقیت گیاهپالایی به اثر متقابل بین ریز/درشت جانداران و ریشه گیاهان در ریزوسفر بستگی دارد.هدف این پژوهش بررسی پیامد مایهزنی جداگانه و هم-زمان کرم خاکی قارچ و باکتری بر قابلیت دسترسی و استخراج و یا تثبیت عنصر سرب توسط گیاه ذرت در خاک آلوده به سرب با اندازه گیری غلظت و جذب سرب در اندام هوایی و زیرزمینی گیاه میباشد. <br />مواد و روشها: خاک آلوده از منطقه معدن سرب باما واقع در جنوب غربی اصفهان جمعآوری شد. بذر ذرت، پس از استریل سطحی و جوانهزنی، به گلدانهای حاوی 4 کیلوگرم خاک آلوده به سرب (استریل شده در دمای oC 121 به مدت 2ساعت) منتقل شدند.آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل(2×2×2) انجام شد.فاکتورها شامل 1) کرم خاکی (بدون کرم و با کرم خاکی ایزینیا فتیدا (Eisenia foetida))، 2) قارچ میکوریزا (بدون قارچ و با قارچ میکوریزا (ترکیبی از Funneliformis mosseae و Septoglomus constrictum)) و 3) باکتری (بدون باکتری و با باکتری (ترکیبی از Bacillus sp.و Bacillus licheniformis)). پس از گذشت 3ماه از دوره رشد تحت شرایط گلخانه، اندام هوایی ذرت از سطح خاک جدا شد. ریشه و اندام هوایی بهطور جداگانه بهمنظور تعیین غلظت سرب هواخشک، توزین و آسیاب شدند. بهمنظور عصارهگیری سرب ریشه و اندام هوایی از روش خاکستر استفاده شد و توسط دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شد. غلظت سرب خاک با روش DTPA-TEA اندازهگیری شد. فاکتورهای تجمع زیستی، انتقال و اصلاح برای هر تیمار محاسبه شد.<br />یافتهها:به طورکلی تلقیح گیاه با این جانداران، وزن خشک ریشه و اندام هوایی، سرب قابل دسترس خاک، جذب سرب و فاکتورهای تجمع زیستی و اصلاح سرب را افزایش داد. بیشترین وزن خشک اندام هوایی در تیمارهای همزمان کرم خاکی- میکوریزا و میکوریزا-باکتری با افزایش 2/3 برابری نسبت به شاهد مشاهده شد. سرب قابل دسترس خاک نیز در تیمار همزمان کرم خاکی-میکوریزا-باکتری نسبت به شاهد حدود 3 برابر بیشتر بود. بیشترین مقدار جذب سرب در ریشه و اندام هوایی ذرت در تیمار همزمان کرم خاکی-میکوریزا-باکتری مشاهده شد. علاوه براین، تجمع زیستی سرب در ریشه ذرت در تمام تیمارها، بهویژه در تیمار میکوریزا به تنهایی، بیشتر از یک بود. اگرچه فاکتور انتقال سرب برای گیاه ذرت کمتر از یک بود، اما تنها تیمار همزمان کرم خاکی و باکتری این نسبت را به بیش از یک(32/1) افزایش داد. این در حالی است که قارچ میکوریزا فاکتور انتقال را نسبت به تیمار شاهد کاهش داد. حداکثر فاکتور اصلاح سرب (14/0%)توسط ذرت با افزایش ۲۳ برابری نسبت به شاهد در تلقیح همزمان کرم خاکی-میکوریزا-باکتری مشاهده شد اما بهاندازهای نبود که جهت اصلاح خاک آلوده به کار رود.<br />نتیجهگیری:با وجود افزایش قابل توجه غلظت سرب در ذرت، جذب سرب آن به اندازه ای نیست که برای استخراج عملی سرب استفاده شود. همچنین با توجه به مقادیر فاکتورهای تجمع زیستی، انتقال و اصلاح زیستی، گیاه ذرت در فرآیند تثبیت گیاهی خاک مفیدتر بوده و بنابراین قارچ میکوریزا بهعنوان عامل بهبود دهنده تثبیت گیاهی در افزایش رشد گیاه و همچنین ممانعت از سمیت گیاه از طریق جلوگیری از انتقال سرب به اندام هوایی مؤثر است. حضور قارچ میکوریزا موجب رشد بهتر گیاه در تیمارهای کرم خاکی و باکتری شد،بهویژه در شرایط طبیعی که حضور هر سه موجود زنده با یکدیگر محتمل تر است، که میتواند نقش بسزایی در کاهش سمیت و رشد گیاهان در مناطق آلوده داشته باشد.
کرم خاکی,قارچ میکوریزا,ریزوباکتری,فاکتور تجمع زیستی,فاکتور انتقال
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4153.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4153_c8df79121a93de6af3fbff7233dc3f54.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
بررسی اثر قدرت گروداران ذینفوذ در مدیریت مشارکتی منابع آب دشت قزوین
111
130
FA
عبدالله
طاهری تیزرو
دانشیار گروه مهندسی آبیاری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان
ttizro@yahoo.com
میلاد
قلعه بان تکمه داش
دانشجوی دکتری، گروه مهندسی آب، دانشگاه بوعلی سینا، همدان
milghatek@gmail.com
حمید
زارع ابیانه
دانشیار گروه مهندسی آبیاری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان
zareabyaneh@gmail.com
10.22069/jwsc.2018.12351.2692
سابقه و هدف: تحلیل گروداران یکی از فاکتورهای کلیدی و تأثیرگذار در موفقیت سیاستهای مدیریتی در هر زمینهای است. این ابزار آمار مفیدی در مورد افرادی که در طرحهای مدیریت منابع آب اثرگذار هستند ارائه میدهد. اطلاعات حاصل از تحلیل گروداران میتواند به عنوان ورودی مدلها و تحقیقات دیگر در نظر گرفته شوند که جهت برنامهریزی طرحها و سیاستهای آینده و ارزیابی میزان موفقیت آنها استفاده میشوند. استفاده از روشهای مدیریت مشارکتی در اجرای طرحهای مدیریت منابع آب میزان مشارکت گروداران را در مناطق مختلف بررسی میکند و اثر ایشان را در موفقیت طرحهای مدیریتی ارزیابی مینماید. مشارکت گروداران به ترتیب با منافع و قدرت و به تبع آن اهمیت ایشان در ارتباط است. مدلسازی قدرت گروداران و بررسی ارتباط آن میان سایر خصوصیات ایشان ارائه اخیراً مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق ارائه راهکاری جهت تدقیق و تسهیل تحلیل گروداران است، لذا مدلی برای شبیهسازی اهمیت و قدرت گروداران در شبکه آبیاری قزوین جهت تحلیل سیاستهای مدیریتی در حوزه مدیریت منابع آب ارائه شده است. <br />مواد و روشها: جهت جمعآوری اطلاعات اولیه برای مدلسازی و شناسایی خصوصیات گروداران، از پرسشنامهها و برگزاری جلسات مصاحبه با گروداران کلیدی استفاده شده است. به منظور تعیین گروههای کلیدی گروداران از تحلیل سلسله مراتبی همراه با تلفیق نظرخبره استفاده شد. با استفاده از چهارچوب-های تحلیل گروداران که از پیش تبیین شدهبودند مدل شبیهسازی و واسنجی خصوصیات گروداران تعریف و ایجاد شد. جهت واسنجی و تخمین پارامترهای مدلِ شبیهسازی خصوصیات گروداران از الگوریتم ژنتیک استفاده شد. سپس قدرت و اهمیت گروداران با استفاده از مدل خصوصیات ایشان ارزیابی شد و نتایج آن واسنجی و با روشهای پیشین مقایسه گردید. <br />یافتهها: از تحلیل سطح آگاهی گروداران مشخص شد که عوامل آگاهی دهنده در میان گروداران مانند رسانه یا سایر گروهها بایستی اطلاعات بیشتری در زمینه منابع آب منطقه داشته باشند. از سوی دیگر آگاهی پایین سیاستمداران که نقش مهمی در تأمین منابع آب در منطقه ایفا میکنند نگران کننده است. برخی از گروداران در گروه سیاستمداران و مدیران سازمانها از لحاظ جایگاه اجتماعی در منطقه از مقبولیت قابل توجهی برخوردار هستند که باعث میشود جزو شاخصترین گروداران قرار گیرند. از لحاظ اهمیت نیز گروداران در گروههای سیاستمداران و مدیران جزو قدرتمندترین افراد و مصرفکنندگان شهری ضعیفترین گروداران از این منظر هستند. همچنین مشخص شد که مدل ارائه شده از دقت قابل قبولی برخوردار است به طوری که میانگین خطای مطلق در ارزیابی شبیهسازی اهمیت 487/0 بدست آمد. نتایج تحقیقات نشان داد که بین سطح دانش، منابع، رهبری، قدرت و اهمیتِ گروداران اندرکنش وجود دارد. از سوی دیگر خطرات بالقوه و فرصتهای ایجاد گروههای گروداران تبیین شدند. از نتایج دیگر این تحقیق میتوان به تعیین اندرکنشهای پنهان بین گروداران نام برد که با استفاده از چهارچوب تئوری گروداران تبیین شدهاند.<br />نتیجهگیری: این تحقیق در راستای کمک به مدیران و تصمیمگیرندگانِ شبکه آبیاری قزوین انجام گرفت تا از این طریق بتوانند عواقب ناشی از فشارهای گروداران ذینفوذ در بهرهبردای بیشازحد از منابع آب را مشاهده کنند. نتیجه کلی حاصله مشخص کرد که ایجاد دیدگاه مثبت در مورد حفاظت از منابع آب از طریق کاهش گروداران مخالف با استفاده از ایجاد منافع بومی و ارائه تسهیلات قابل انجام است. بنابراین تشویق گروداران مخالف در راستای حفاظت از منابع آب در منطقه میتواند تشکلهای حامی منابع آب را در وضعیت بهتری نسبت به گروداران مخالف قرار دهد. نتیجه دیگر اینکه، با بکارگیری تحلیل گروداران به صورت مستمر میتوان کمک شایان ذکری برای مشاهده اندرکنشهای گروداران و تشخیص فرصتهای بالقوه در راهکارهای مدیریتی انجام داد.
منابع آب,تحلیل گروداران,قدرت,شبیهسازی,بهینهسازی
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4154.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4154_14f78f105a0be8a11c4314b2e488f548.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
اثر تخریب جنگل در موقعیت های مختلف شیب بر روی کیفیت و تحول خاک در غرب استان کردستان
131
149
FA
سروه
مرادی
گروه علوم و مهندسی خاک، دانشگاه کردستان
serve.moradi34@gmail.com
کمال
نبی اللهی
گروه علوم و مهندسی خاک، دانشگاه کردستان
nabiollahy_k@yahoo.com
سید محمد طاهر
حسینی
گروه علوم و مهدسی خاک، دانشگاه کردستان
t.hossaini@uok.ac.ir
10.22069/jwsc.2018.14263.2900
سابقه و هدف: کیفیت خاک یکی از مهمترین عوامل در ارزیابی مدیریت خاک میباشد لذا شناخت همه خصوصیات کیفیت خاک از قبیل فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی ضروری میباشد .تخریب جنگل و تغییر کاربری اراضی بر تغییرات ویژگیهای خاک تاثیر گذاشته و منجر به کاهش کیفیت خاک میشود. علاوه بر این، خصوصیات خاک به موقعیت توپوگرافی نیز بستگی دارد. منطقه مریوان در استان کردستان جزو مناطق جنگلی زاگرس میباشد که با توجه به افزایش جمعیت در چند دهه اخیر و افزایش نیاز به غذا مورد تهدید قرار گرفته و بخشهای از آن تحت کشت زراعت رفته است. هدف از این تحقیق بررسی اثر تخریب جنگل و جایگاه شیب بر روی کیفیت و تحول خاک در غرب استان کردستان میباشد. <br />مواد و روش: 8 نیمرخ خاک در جایگاههای مختلف (شانهشیب، پشتهشیب، پایشیب و پنجهشیب) دو شیب تپه مجاور هم، تحت کاربریهای زراعت و جنگل (با شرایط یکسان) حفر و تشریح شدند. علاوه بر این در هر کاربری در هر موقعیت شیب، 3 نمونه خاک از عمق 20-0 سانتیمتری برداشت شد. ویژگیهای بافت خاک، شن ریز، کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، رطوبت ظرفیت مزرعهای، رطوبت نقطه پژمردگی دائم، هدایت الکتریکی، اسیدیته، کربنات کلسیم معادل، ازت کل، فسفر در دسترس، پتاسیم در دسترس، نفوذپذیری، شدت تنفس میکروبی، تخلخل، نسبت جذب سطحی سدیم (SAR)، رطوبت قابل استفاده و فرسایشپذیری خاک اندازهگیری و محاسبه شدند. <br />یافتهها: نتایج نشان داد که موقعیتهای پایین شیب (پنجهشیب و پایشیب) دارای مقادیر بیشتر رس، کربن آلی، رطوبت قابل دسترس، شنریز، سیلت، ازت کل، فسفر قابل دسترس، پتاسیم قابل دسترس، ظرفیت تبادل کاتیونی، نفوذپذیری و شدت تنفس میکروبی و مقادیر کمتر کربنات کلسیم معادل، هدایت الکتریکی، فرسایشپذیری، pH و SAR در مقایسه با موقعیتهای بالای شیب بودند. خاکهای تشکیل شده در موقعیتهای پایین شیب دارای عمق و تحول بیشتری در مقایسه با موقعیتهای بالای شیب بودند. همچنین نتایج نشان داد دو کاربری (جنگل و زراعت) از لحاظ مقدار جرم مخصوص ظاهری، تخلخل، سلیت، رس، کربنات کلسیم معادل، شن ریز، pH، ماده آلی، شدت تنفس میکروبی، نفوذپذیری، نیتروژن کل، فرسایشپذیری و رطوبت قابل دسترس دارای اختلاف معنیداری بودند و تغییر کاربری اراضی جنگلی به زراعی منجر به تخریب مالیسولزها شده است. بنابراین، خصوصیات خاک وابسته به موقعیت شیب و نوع کاربری بوده و این عوامل، ویژگیها و تحول خاک را تحت تأثیر قرار دادهاند.<br />نتیجه گیری: نتایج نشان داد تخریب جنگل در منطقه مریوان منجر کاهش کیفیت خاک از طریق کاهش معنیدار کربن آلی، تنفس میکروبی، ازت کل، ظرفیت تبادل کاتیونی، تخلخل، نفوذپذیری و رطوبت قابل استفاده و افزایش معنیدار جرم مخصوص ظاهری، اسیدیته، SAR، شنریز، فرسایشپذیری و سیلت شده است. همچنین تخریب جنگل و تغییر کاربری اراضی بهدلیل کشت و کار منجر به کاهش مقدار ماده آلی و تخریب ساختمان خاک افق مالیک شده است. لذا افق مالیک به اکریک تبدیل شده و ردههای انتیسولز و اینسپتیسولز در کاربری زراعت تشکیل شدهاند. علاوه بر این نتایج نشان داد که موقعیتهای مختلف شیب بر مقدار جرم مخصوص ظاهری، شن، سلیت، رس، نفوذپذیری، فرسایشپذیری، رطوبت قابل دسترس، pH، ماده آلی، کربنات کلسیم معادل، شدت تنفس میکروبی، نیتروژن، فسفر، ظرفیت تبادل کاتیونی و پتاسیم خاک موثر بوده و دارای اختلاف معنی داری هستند. این نتایج نشان می دهد مدیریت کنونی اراضی مورد مطالعه، کیفیت خاک را متأثر ساخته و منجر به تخریب اراضی می گردد. بنابراین، حفاظت خاک مناطق شیبدار با ممانعت از جنگلتراشی در جنگلهای مریوان و استفاده از اراضی مطابق با قابلیتشان جهت حفظ کیفیت خاک و اراضی ضروری است.
خاکهای جنگلی,مریوان,مالیسولز,تغییر کاربری اراضی
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4155.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4155_5ad105e28c89d97d4a706f4d25875e0a.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
بکارگیری تکنیکهای نوین آبیاری گیاه چمن برای استفاده بهینه آب در بخش فضای سبز شهری
151
167
FA
مرضیه
رشیدی جوشقان
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان شمالی
rashidimarziye@yahoo.com
حسین علی
بهرامی
دانشیار فیزیک و حفاظت خاک دانشگاه تربیت مدرس
bahramih@modares.ac.ir
قربان
واقعی
استادیار گروه منابع طبیعی؛ دانشگاه گنبد کاووس؛ گنبد کاووس؛ ایران
ghorbani169@yahoo.com
10.22069/jwsc.2018.13732.2844
سابقه و هدف: ایران به دلیل واقع شدن در کمربند خشک و نیمه خشک جهان همواره با مشکل کم آبی و خشکسالیهای متناوب مواجه است. در سالهای اخیر در زمینه حفاظت منابع آب شهری، به ویژه آبیاری فضای سبز توجه زیادی شده است. به دلیل نقش کلیدی چمن در طراحی و احداث فضای سبز و اهمیت بالای آن در امنیت روانی جامعه، حفظ کیفیت مطلوب چمن در تمام سال ضروری است. آزمایش حاضر با هدف بررسی میزان تامین رطوبت زیرسطحی مورد نیاز و تحریک رشد طولی ریشه در مقایسه با روشهای مرسوم انجام شد. <br />مواد و روشها: آزمایش حاضر در سال 93- 1392 در دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس به صورت آزمایش کرتهای دو بار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با نه تیمار و سه تکرار انجام شد. فاکتورهای اصلی شامل روش آبیاری بارانی (شاهد)، آبیاری زیرسطحی به روش کپسولهای رسی متخلخل زیرسطحی، آبیاری تلفیقی و فاکتورهای فرعی شامل بدون کاربرد سوپرجاذب، سوپرجاذب A200 و سوپرجاذب آکریلآمید بودند. آبیاری بر اساس رطوبت خاک انجام شد. در طول آزمایش تغییرات رطوبت خاک، حجم آب مصرفی، رنگ و تراکم چمن و طول ریشه اندازهگیری شد. <br />یافتهها: نتایج نشان داد نمودار تغییرات رطوبت در همهی تیمارها دارای یک روند مشابه و میزان رطوبت همواره بین ظرفیت زراعی و حداکثر تخلیه مجاز قرار داشت و گیاه تحت تنش آبی نبوده است. میزان حجم آب مصرفی در تیمارهای آبیاری بارانی، تلفیقی و زیرسطحی به ترتیب 4/7158، 6/4972 و 8/4243 متر مکعب بر هکتار بوده است. که در تیمار آبیاری زیرسطحی و تلفیقی نسبت به آبیاری بارانی به ترتیب 41 و 31% حجم آب مصرفی کاهش نشان داد. این روند کاهش در اثر کاربرد سوپرجاذبها نیز مشاهده شد. به طوری که تیمار آبیاری زیرسطحی با سوپرجاذب سوپرآب با 68/51 % کاهش، کمترین حجم آب مصرفی در آبیاری بوده است.بیشترین طول ریشه مربوط به تیمار آبیاری زیرسطحی (56/23 سانتیمتر) و کمترین مربوط به تیمار آبیاری بارانی (50/20 سانتی-متر) بود که در سطح 5% معنیدار شد. افزایش سوپرجاذبها منجر به افزایش عمق ریشه شد که در سطح 1% معنیدار بود. همچنین نتایج نشان داد تراکم و رنگ در بین تیمارها معنیدار نبوده است.<br />نتیجه گیری: با توجه به پاسخگویی نیاز آبی چمن با سیستم آبیاری زیرسطحی به روش کپسولهای رسی متخلخل میتوان از این روش به عنوان یک روش جدید آبیاری برای بهینهسازی مصرف آب استفاده شود. با این حال برای تبدیل شدن این سیستم به عنوان یک روش کاربردی در آبیاری چمن صرف نظر از کاهش حجم آب مصرفی، نیاز به کاهش هزینه اجرای آن در مقایسه با سایر روش-های موجود است.
آبیاری زیرسطحی,چمن (Turf grass),کم آبیاری,سوپرجاذب
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4156.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4156_512299df89192d2114143933fdf8be59.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
ارزیابی حساسیّت اندازههای خاکدانه به فرسایش بینشیاری بر اساس شاخصهای پایداری خاکدانه
169
185
FA
علیرضا
واعظی
0000-0003-4625-9969
گروه خاکشناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان
vaezi.alireza@gmail.com
سعید
رحمتی
دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیک و حفاظت خاک دانشگاه زنجان
saeidrahmati564@yahoo.com
حسین
بیات
کارشناسی ارشد فیزیک-حفاظت دانشگاه زنجان
hosseinbayat220@yahoo.com
10.22069/jwsc.2018.12419.2705
سابقه و هدف: پایداری خاکدانه یک شاخص فیزیکی مهم برای بیان حساسیّت خاکها به فرسایش میباشد. بسته به اندازهی خاکدانه، پایداری خاکدانه میتواند دچار تغییر شود. برخی روشها شامل الک خشک، الک تر و رهاسازی قطرهی آب، بهطور رایج برای ارزیابی پایداری خاکدانهها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار میگیرند. شاخص میانگین وزنی قطر خاکدانههای پایدار در هر دو روش الک خشک و الک تر مورد استفاده قرار میگیرد و در روش آزمون قطرهی آب، تعداد قطرهی مورد نیاز برای تخریب خاکدانه تعیین میشود. این شاخصها تنها برای ارزیابی پایداری خاکدانه در نمونههای خاکدانهی با اندازهی یکسان انجام میشود. بنابراین استفاده از این شاخصها در نمونههای خاکدانهی با اندازهی مختلف ممکن است سبب برخی از خطاها در ارزیابی حساسیّت خاک به فرسایش شود. بنابراین، این مطالعه بهمنظور ارائهی شاخص مناسب پایداری خاکدانه برای اندازههای خاکدانه در برابر فرسایش بینشیاری در یک نمونه خاک منطقهی نیمهخشک انجام گرفت.<br />مواد و روشها: چهار کلاس اندازهی خاکدانه شامل کوچکتر از 2، 2 تا 4، 4 تا 8 و 8 تا 11 میلیمتر از یک خاک کشاورزی با بافت لوم رسی در غرب زنجان، واقع در شمال غرب ایران جمعآوری شد. حدود 600 کیلوگرم نمونه از هر اندازهی خاکدانه از عمق صفر تا 30 سانتیمتر با استفاده از الکهای مربوطه از زمینی کشاورزی از حجمی معادل 10 مترمکعب خاک برداشت شد. نمونههای خاکدانه به کرتهایی با ابعاد 120 سانتیمتر در 130 سانتیمتر تحت شیب 9 درصد منتقل شدند. در مجموع 12 کرت با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی برای چهار کلاس اندازهی خاکدانه با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. کرتها در معرض هفت رخداد باران شبیهسازی شده با شدّت یکسان 70 میلیمتر بر ساعت بهمدّت 30 دقیقه با فواصل زمانی هفت روز قرار گرفتند. در پایان هر رخداد مقدار هدررفت خاک هر اندازهی خاکدانه اندازهگیری شد. پایداری خاکدانه در برابر ضربهی مکانیکی (MWDdry)، خیس شدن در آب (MWDwet) و ضربهی قطرهی آب (WDT) بهترتیب با استفاده از روشهای الک خشک، الک تر و رهاسازی قطرهی آب برای هر کلاس اندازه خاکدانه تعیین شد. بهعلاوه پایداری خاکدانه بهازای جرم خاکدانه بهترتیب برای هر سه روش با شاخصهای MWDdry-m، MWDwet-m و WDTm بیان شد. در کنار آن، سایر ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی شامل توزیع اندازهی ذرات، سنگریزه، چگالی ظاهری، ضریب آبگذری اشباع، کربن آلی و کربنات کلسیم در آزمایشگاه اندازهگیری شدند.<br />یافتهها: بر اساس نتایج، همبستگی مثبت معنیدار بین اندازهی خاکدانه و پایداری خاکدانه اندازهگیری شده با روشهای خشک (99/0=r)، الک تر (89/0=r) و آزمون قطرهی آب (93/0=r) وجود داشت. با افزایش اندازهی خاکدانه، پایداری خاکدانه بر اساس این روشها، افزایش یافت. با این وجود ارزیابی پایداری خاکدانه بهازای جرم خاکدانه نشان داد که همبستگی منفی بین اندازهی خاکدانه و پایداری خاکدانه بهازای جرم خاکدانه در روش الک تر (95/0-=r)، الک خشک (88/0-=r) و آزمون قطرهی آب (88/0-=r) وجود دارد. اگرچه خاکدانههای درشت نسبت به خاکدانههای کوچک، پایداری بیشتری در برابر تنشهای خارجی مانند ضربهی مکانیکی، خیس شدن در آب و ضربهی قطرهی آب دارند اما پایداری آنها نسبت به جرم خود، کمتر از خاکدانههای کوچک میباشد. بر خلاف انتظار، هدررفت خاک هر کلاس اندازهی خاکدانه با افزایش پایداری خاکدانه اندازهگیری شده با روشهای خشک، الک تر و آزمون قطرهی آب افزایش یافت در صورتیکه هدررفت خاک با افزایش پایداری خاکدانهی تعیین شده در این سه روش بهازای جرم خاکدانه کاهش یافت. <br />نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد که شاخصهای MWDwet ، MWDdry و WDT، شاخصهایی مناسب برای ارزیابی پایداری اندازههای خاکدانه در یک خاک در برابر فرسایش بینشیاری نیستند؛ بلکه پایداری خاکدانهی تعیین شده در این سه روش بهازای جرم خاکدانه مفهومی بهتر برای ارزیابی حساسیّت اندازههای خاکدانه به فرسایش بینشیاری هستند. در این میان، MWDwet-m، بهعنوان مناسبترین شاخص در این زمینه است.
پایداری خاکدانه بهازای جرم,روش آزمون قطرهی آب,روش الک تر,روش الک خشک,زنجان
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4157.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4157_c0fe8c3063d53effb99a6d6f6fbc8d74.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
قابلیت استفاده روی در ریزوسفر ذرت در دو خاک آلوده با بافت متفاوت تیمارشده با کلات کننده ها
187
202
FA
محمد
رحمانیان
استادیار گروه علوم خاک دانشگاه یاسوج
m.rahmanian10@yahoo.com
علیرضا
حسین پور
دانشگاه شهرکرد
hosseinpur-a@agr.sku.ac.ir
10.22069/jwsc.2018.14502.2930
چکیده<br />سابقه و هدف: فرایندهای ریزوسفر نقش مهمی در قابلیتاستفاده روی در خاکها دارد. ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و بیولوژیکی خاک ریزوسفری بهدلیل فعالیتهای موجود در ریزوسفر با توده خاک متفاوت است. در پژوهش حاضر، تأثیر EDTA، اسید سیتریک و عصاره کود مرغی بر قابلیتاستفاده روی در ریزوسفر ذرت رقم سینگل کراس 704 در دو خاک آلوده با بافت متفاوت بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملأ تصادفی در سه تکرار در شرایط گلخانهای بررسی شد. <br />مواد و روشها: اسید سیتریک و EDTA در سطوح غلظتی صفر، 5/0 و 1 میلیمول بر کیلوگرم خاک و عصاره کود مرغی در سطوح غلظتی صفر، 5/0 و 1 گرم بر کیلوگرم خاک استفاده شدند. تعداد سه بذر ذرت در هر ریزوباکس کاشته شد. بعد از 10 هفته گیاهان برداشت شدند و خاک ریزوسفری و توده جدا شدند. کربن آلی محلول (DOC)، کربن بیوماس میکروبی (MBC) و روی قابلاستفاده (با استفاده از 4 روش عصارهگیری شیمیایی شامل DTPA-TEA، AB-DTPA، مهلیچ 3 و روش بر پایه ریزوسفر) در خاک ریزوسفری و توده تعیین شدند.<br />یافتهها: ویژگیهای خاک ریزوسفری با خاک توده متفاوت بود. نتایج نشان داد که در هر دو خاک کربن آلی محلول و کربن بیوماس میکروبی در خاک ریزوسفری بهصورت معنیداری (05/0p≤) از توده خاک بیشتر بود، در حالیکه pH کاهش معنیداری (05/0p≤) در خاک ریزوسفری نسبت به خاک توده یافت. در هر دو خاک روی عصارهگیریشده با عصارهگیرهای مختلف در خاک ریزوسفری بهصورت معنیداری (05/0p≤) کمتر از توده خاک بود. دامنه تغییرات روی استخراجشده با عصارهگیرها از 00/9 تا 00/75 میلیگرم بر کیلوگرم در خاک لوم شنی، و از 57/0 تا 46/81 میلیگرم بر کیلوگرم در خاک لوم رسی بود. بیشترین مقدار روی با استفاده از روش مهلیچ 3 و کمترین مقدار آن با استفاده از روش بر پایه ریزوسفر عصارهگیری شد. با افزودن کلاتکنندهها به خاک مقدار روی قابلاستفاده افزایش یافت. <br />نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که در هر دو خاک قابلیتاستفاده روی در خاک ریزوسفری کمتر از خاک توده بود. در خاک لوم شنی بیشترین مقدار روی در تیمار اسید سیتریک (1 میلیمول بر کیلوگرم) و کمترین مقدار آن در تیمار شاهد عصارهگیری شد، در حالیکه در خاک لوم رسی بیشترین مقدار روی در تیمار EDTA(1 میلیمول بر کیلوگرم) و کمترین مقدار آن در تیمار 1 گرم بر کیلوگرم عصاره کود مرغی عصارهگیری شد. میانگین روی عصارهگیریشده باDTPA-TEA ، AB-DTPA و مهلیچ 3 بهصورت معنیداری (05/0p≤) در خاک لوم رسی بیشتر از خاک لوم شنی بود. میانگین روی عصارهگیریشده با روش بر پایه ریزوسفر به-صورت معنیداری (05/0p≤) در خاک لوم شنی بیشتر از خاک لوم رسی بود.
واژههای کلیدی: کلاتکننده,قابلیتاستفاده,ریزوسفر,خاک لوم شنی,خاک لوم رسی
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4158.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4158_26e0acee61f6d238e9319c40af0c98ba.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
بررسی آزمایشگاهی تاثیر شکل کلاسترهای مختلف بر ضریب مقاومت جریان
203
218
FA
مسعود
کرباسی
0000-0002-9012-8280
هیات علمی دانشگاه زنجان
m.karbasi@znu.ac.ir
محمد
قاسمیان
گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان
mghch25@yahoo.com
مهدی
اسدی
استادیار - گروه مهندسی آب دانشکده کشاورزی - دانشگاه شهرکرد
mahdi.asadi.a@gmail.com
10.22069/jwsc.2018.13919.2867
چکیده<br />سابقه و هدف: بررسی ضریب مقاومت در جریانها به ویژه در جریانهای آزاد، کانالها و رودخانهها از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از عوامل تاثیر گذار بر مقاومت جریان شکل بستر در آبراههها میباشد. ریزساختارهای کلاستری از جمله شکلهای بستر در رودخانههای مناطق کوهستانی میباشند که از نظر بیولوژیک و همچنین هیدرولیک ریزجریانها (جریانهای ثانویه) حائز اهمیت هستند. مطالعه در زمینه شناخت و تاثیرات کلاسترها در سرتاسر دنیا بسیار نوپا بوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی آزمایشگاهی تاثیر شکل کلاستر و اندازه ذرات سازنده کلاسترها بر ضریب زبری جریان میباشد.<br />مواد و روشها: برای بررسی تاثیر شکل و اندازه ذرات تشکیل دهنده کلاسترها، آزمایشهایی در یک کانال آزمایشگاهی به طول 20 متر، عرض6/0 متر و ارتفاع 6/0 متر انجام گرفت. با استفاده از ذرات سنگریزه با سه اندازه متفاوت 5/9، 5/12، 5/15 میلیمتری درفلوم آزمایشگاهی، کلاسترهای با شکلهای کپهای، خطی و حلقهای ساخته و مورد بررسی قرار گرفتند. دو ضریب زبری دارسی ویسباخ و مانینگ با استفاده از اندازه گیری شیب سطح آب محاسبه گردیدند.<br />یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که کلاسترهای خطی شکل دارای کمترین تاثیر بر میزان ضریب مقاومت جریان هستند. کلاسترهای حلقهای و کپهای دارای ضریب زبری بیشتری نسبت به کلاستر خطی هستند لیکن هر دو تقریبا دارای تاثیر یکسانی بر مقاومت جریان هستند. نتایج این دو شکل از کلاستر، برای ذرات 5/9 و 5/12 میلیمتری بسیار نزدیک به هم بوده ولی برای ذرات 5/15 میلیمتری ضریب زبری کلاستر کپهای بالاتر از ضریب زبری اشکال دیگر است. همچنین با افزایش قطر ذرات سنگریزه سازنده کلاسترها میزان ضریب زبری مانینگ افزایش پیدا میکند. با انجام آزمایشها با ذرات سنگریزه با قطرهای مختلف، درصد تغیرات ضریب زبری نسبت به حالت بدون کلاستر برای کلاستر کپهای در ذرات 5/9، 5/12 و 5/15 میلیمتر به ترتیب 47، 52 و 75 بوده است. برای کلاسترهای حلقهای شکل و ذرات5/9، 5/12و 5/15 میلیمتری درصد تغییرات به ترتیب 48، 49 و 75درصد بدست آمدند و این درصد برای کلاسترهای خطی شکل برای ذرات 5/9 میلیمتری19 درصد و ذرات 5/12 و 5/15میلیمتری به ترتیب 37 و 67درصد مشاهده شدند که نشان دهنده افزایش مقاومت جریان با افزایش اندازه قطر ذرات است. همچنین نتایج نشان داد که در آزمایشها افزایش عدد فرود موجب کاهش ضریب زبری میگردد.<br />نتیجهگیری: نتایج بدست آمده از آزمایشها این نکته را به خوبی روشن ساخت که بسترهای کلاستری با اثر گذاری بر روی جریان باعث افزایش ضریب مقاومت میگردد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که کلاسترهای کپهای دارای بیشترین اثر بر مقاومت جریان هستند.
ضریب زبری,ریزساختارهای کلاستر,کلاستر خطی,کلاستر کپهای,کلاستر حلقهای
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4159.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4159_7bfe20fb15938319c6ec01f95d623f54.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
اثر تراکم پوششگیاهی بر رواناب و هدررفت خاک فرسایش بینشیاری در ترانشهخاکبرداری جادهجنگلی (مطالعه موردی : جنگل کوهمیان- آزادشهر)
219
233
FA
محمد هادی
معیری
عضو هیات علمی - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
moayeri38@yahoo.com
مصطفی
مقدمی راد
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
moghadami.mostafa@yahoo.com
احسان
عبدی
عضو هیات علمی - دانشگاه تهران
abdie@ut.ac.ir
حجت
قربانی واقعی
عضو هیات علمی دانشگاه گنبد
ghorbani169@yahoo.com
10.22069/jwsc.2018.12464.2719
چکیده<br />سابقه و هدف : جادههای جنگلی موجب دسترسی آسان به منابع جنگلی شده و بدون وجود آنها نمیتوان مدیریت مناسب بر عملیات بهرهبرداری ، حمل ونقل، حفاظت و اکوتوریسم اعمال نمود. از سوی دیگر جادههای جنگلی یکی از مهمترین منابع اصلی تولید رسوب در مناطق جنگلی بهشمار میروند. امروزه فرسایش خاک و پیامدهای ناشی از آن، یکی از مهمترین چالش های مدیریت جادهها به شمار رفته و به طور جدی منابع آب و خاک را تهدید می کند. بنابراین نیاز است تا فرسایش خاک در جادههای جنگلی بررسی و شدت آن به صورت کمی تعیین شود. اندازهگیری میزان فرسایش خاک تحت شرایط طبیعی هزینهبر و زمانبر است. در این زمینه بارانساز ابزار مناسبی جهت جمعآوری اطلاعات رواناب و فرسایش در شرایط طبیعی منطقه به ویژه برای جادههای جنگلی است. مطالعات مختلفی عوامل موثر بر فرسایش آبی را در جادههای جنگلی مورد تحقیق قرار دادهاند که نتایج آنها بیانگر آن بود که رابطه معناداری بین میزان فرسایش خاک با درصد شیبجاده، پوششگیاهی، اقلیم، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکها، ترافیک جاده دارد. این پژوهش برای شناخت بهتر نقش پوشش گیاهی در کنترل فرسایش خاک، تولید رواناب و رسوب در ترانشههای خاکبرداری جادهجنگلی انجام شد. <br />مواد و روشها: تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر درصد تراکم پوششگیاهی ترانشهخاکبرداریجاده جنگلی بر مقدار رواناب، غلظت رسوب و هدررفت خاک، آستانه ظهور رواناب و ضریب رواناب در طرح جنگلداری کوهمیان آزادشهر انجام شده است. تیمارهای پوشش گیاهی شامل فاقد پوشش گیاهی، کمتر از 25 درصد، 25- 50 درصد، 50-75 درصد و 75- 100 درصد با 4 تکرار در سطح پلات یک مترمربعی در قالب طرح کامل تصادفی و با استفاده از یک دستگاه شبیهساز باران با شدت 80 میلیمتر در ساعت به مدت زمان 15دقیقه با جمعآوری رواناب نظیر هر 3 دقیقه یکبار انجام گردید.<br />یافته ها: براساس نتایج بهدست آمده، متوسط رواناب تولیدی ایجاد شده در پنج سطح فاقد پوششگیاهی، کمتر از 25درصد، 25-50 درصد، 50-75 درصد و 75-100 پوشش گیاهی به ترتیب 7/24، 82/17، 78/12، 23/5 و 64/2 لیتر بر مترمربع، متوسط غلظت رسوب تولیدی به ترتیب66/15، 41/9 و 37/7، 07/5 و 39/2 گرم در لیتر، متوسط هدررفت خاک به ترتیب 93/386، 27/167، 72/93، 57/26 و 86/8 گرم بر مترمربع، آستانهشروع رواناب 12، 75، 150، 75/238 و 75/365 ثانیه، ضریب رواناب به ترتیب 8/47، 62/35، 71/25، 58/10 و 27/5 درصد برآورد گردید. نتایج آنالیز واریانس نشان داد که تفاوت معنیداری در بین مقادیر مختلف مولفههای رواناب و هدررفت درصدهای مختلف پوششگیاهی ترانشهجاده وجود دارد و نتایج آزمون توکی نیز نشانداد که با افزایش پوششگیاهی، میزان رسوب و رواناب به طور معنیداری کاهش مییابد. <br />نتیجهگیری: اثر پوششگیاهی ترانشه جادهجنگلی روی مقدار رواناب، غلظت رسوب، هدررفت خاک، آستانه ظهور رواناب و ضریبرواناب کاملا" معنیدار بوده و به عبارت دیگر، مقدار رواناب و هدررفت خاک با تراکم پوششگیاهی رابطه معکوس و معنی-دار دارد. پوششگیاهی تاثیر و نقش مثبتی در کاهش مولفههای رواناب و رسوب ترانشههای جادههای جنگلی دارد. <br />واژه های کلیدی: فرسایشخاک، ضریبرواناب، غلظت رسوب، بارانساز، شدت بارندگی،
رواناب,هدرفت خاک,شبیهسازباران,پوششگیاهیترانشه,شدت بارندگی
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4160.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4160_d478e0b0d2e5584c7aa861afeec25dc2.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
پیش بینی اثر تغییر اقلیم بر خطر فرسایش خاک در حوزه آبخیز ناورود
235
250
FA
حسین
اسدی
گروه علوم خاک، دانشگاه تهران
ho.asadi@ut.ac.ir
محمد
جعفری
دانشگاه گیلان
mhmdjfri@yahoo.com
افشین
اشرف زاده
دانشگاه گیلان
a_ashrafz@yahoo.com
آرزو
شریفی
دانشگاه کرمان
arezoo_sha62@yahoo.com
10.22069/jwsc.2018.12223.2679
سابقه و هدف: تغییر اقلیم میتواند با تغییر الگوی بارش فرسایش خاک را به عنوان مهمترین عامل تخریب اراضی جهان، تحت-تاثیر قرار دهد. بنابراین ارزیابی خطر فرسایش خاک و ارزیابی اثر تغییرات اقلیمی بر آن امری ضروری به نظر میرسد. هدف از این تحقیق که در حوزه آبخیز ناورود در استان گیلان انجام شد، بررسی اثر تغییر اقلیم در آینده بر خطر فرسایش و تلفات خاک میباشد.<br />مواد و روشها: در تحقیق حاضر، روند تغییر اقلیم در استان گیلان با استفاده از برخی متغیرهای موثر اقلیمی با استفاده از نرمافزار XLSTAT بر مبنای آمار دو ایستگاه رشت و بندرانزلی بررسی شد. سپس خطر فرسایش خاک با تلفیق نسخه تجدیدنظر شده معادله جهانی هدررفت خاک، سامانه اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در حال حاضر و دو دوره 20 ساله آینده، در حوزه آبخیز ناورود مورد ارزیابی قرار گرفت. لایههای اطلاعاتی مربوط به عاملهای K، LS، C و P معادله جهانی تجدیدنظر شده هدررفت خاک از پژوهش قبلی اخذ شد. مدل گردش عمومی جو و سه سناریوی A1B، A2 و B1 به منظور بررسی تغییر اقلیم استفاده شد. بر مبنای خروجی این مدل و با استفاده از آمار روزانه بارش در دوره پایه 2007-2002 و مدل LARS-WG، بارش روزانه دو دوره 20 ساله 2065-2046 و 2099-2080 برای سه ایستگاه خرجگیل، خلیان و ناو که در درون حوزه واقع شدهاند، شبیهسازی شد. <br />یافتهها: نتایج نشان داد که بارندگی در آینده در دو ایستگاه خلیان و ناو، کاهش و در ایستگاه خرجگیل، افزایش مییابد. با این وجود، به دلیل افزایش شدت بارندگیها، در تمامی حالتها میزان عامل فرسایندگی باران در آینده بیشتر از دوره پایه میباشد. بر اساس نتایج بهدشت آمده، خطر فرسایش در دوره پایه بین صفر تا بیش از 77 تن در هکتار در سال، برای دوره 2065-2046، بین صفر تا بیش از 115 تن در هکتار در سال و در دوره 2099-2080 بین صفر تا بیش از 98 تن در هکتار در سال متغیر است.<br />نتیجهگیری: نتایج نشان داد طی دورههای آینده، میزان فرسایندگی به علت افزایش شدت بارندگی افزایش مییابد. بیشتر سطح حوزه دارای خطر فرسایش کم، و نواحی جنوب غرب حوزه و بخشهای میانی شمال آن عمدتا دارای خطر فرسایش زیاد هستند. همچنین بررسی نتایج نشان میدهد با وجود اینکه فرسایندگی باران در تعدادی از ایستگاهها بیشترین میزان است، اما مقدار فرسایش آنها زیاد نیست، که میتواند به علت تاثیر پوشش گیاهی باشد. افزایش تراکم پوشش گیاهی بهویژه اگر از نوع پوشش متراکم جنگلی باشد،<br />میتواند تاثیر فرسایندگی باران را کاهش داده و در نتیجه خطر فرسایش کم شود.
فرسایندگی باران,مدل LARS-WG,معادله جهانی هدررفت خاک تجدیدنظر شده,سناریوی تغییر اقلیم
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4161.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4161_2d968af80336298925c5ceec36f7e309.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
بررسی اثر سطوح مختلف شوری بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه کینوا (رقم Titicaca)
251
266
FA
صابر
جمالی
0000-0003-0524-3346
دانشجوی دکتری آبیاری و زهکشی، گروه مهندسی آب، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
sa13e12@gmail.com
حسین
شریفان
دانشیار گروه مهندسی آب، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
h_sharifan47@yahoo.com
10.22069/jwsc.2018.13721.2841
سابقه و هدف:<br />از آنجاییکه یکی از اهداف مهم در کشاورزی پایدار با توجه به بحران منابع آبی، افزایش بهرهوری مصرف آب میباشد لذا استفاده از تکنیکهایی جهت رسیدن به این مهم ضروری است. با توجه به کمبود آبهای با کیفیت، بیش از پیش استفاده از آبهای نامتعارف (آب دریا) مورد توجه است. یکی از تکنیکهای استفاده از آبهای شور (آب دریا) در آبیاری، اختلاط با آب معمولی میباشد. هدف از انجام این پژوهش نیز بررسی اثر سطوح متفاوت شوری بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه کینوا (Capsicum annum L) رقم Titicaca تحت شرایط گلخانهای بود.<br />مواد و روشها:<br />در این تحقیق از 5 سطح اختلاط آب دریا و آب شهری، جهت بررسی اثر آن بر روی عملکرد و اجزای عملکرد گیاه کینوا استفاده شد. این تحقیق بر پایه طرح کاملاً تصادفی و با 3 تکرار در سال 95 در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در شرایط گلخانهای و در گلدان اجرا گردید. گلخانه مورد استفاده در شمال کشور ایران و در شهر گرگان با موقعیت جغرافیایی 36 درجه و 51 دقیقه طول شمالی و 54 درجه و 16 دقیقه عرض شرقی و ارتفاع 3/13 متر از سطح دریا واقع بود. بافت خاک مورد استفاده در این طرح سیلتی رسی بود. سطوح مختلف شوری مورد بررسی در این تحقیق شامل (صفر، 15، 30، 45 و 60 درصد اختلاط آب دریا و آب شهری) بود. دانههای گیاه کینوا در این تحقیق در عمق 5/2 سانتیمتری کاشته شد و نیاز آبی گیاه نیز بر اساس تبخیر از سطح تشت کلاس A اندازهگیری شد. پس از گذشت 6 ماه گیاهان برداشت شده و وزن خشک ریشه و بوته، وزن هزار دانه، عملکرد و ارتفاع بوته جمعآوری گردید. قبل از شروع ازمایش خواص شیمیایی و فیزیکی آب و خاک مورد استفاده در آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. در انتها تحلیل آماری صفات مورد بررسی با استفاده از نرمافزار SAS (ver 9.0) انجام گرفت. مقایسه میانگینها نیز با استفاده از آزمون LSD در سطح 5 درصد انجام شد.<br />یافتهها:<br />نتایج نشان داد که شوری بر وزن خشک اندام هوایی، ارتفاع بوته، عملکرد و وزن هزار دانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار بوده، ولی بر وزن خک ریشه در سطح 5 درصد معنیدار بود. در این تحقیق نتایج نشان دهنده اثر منفی شوری بر روی کلیه صفات مورد بررسی بود. نتایج نشان داد که تیمار 15 درصد اختلاط آب دریا و آب شهری در مقایسه با سایر رژیمهای مورد بررسی پس از تیمار شاهد دارای بیشترین میزان وزن خشک ریشه و بوته، وزن هزار دانه و عملکرد در واحد سطح بوده ولی در صفت ارتفاع بوته بیشترین مقدار در تیمار 15 درصد اختلاط آب دریا و آب شهری مشاهده شد.<br />نتیجهگیری:<br />نتایج نشان داد که افزایش شوری از صفر به 15 درصد اختلاط آب دریا بترتیب وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، عملکرد و وزن هزار دانه را به میزان 8/9، 9/9، 1/2 و 4/23 درصد کاهش داد. همچنین نتایج نشان داد که روش اختلاطی، تا حد زیادی اثرات منفی ناشی از استفاده آبهای شور بهصورت خالص را کاهش داد.
آب دریا,عملکرد,کینوا,وزن خشک اندام هوایی و ریشه,وزن هزار دانه
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4162.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4162_de310ef2fda334f6cd18f5f4853de1e7.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
بررسی آزمایشگاهی تاثیر تجمع اجسام شناور بر آبشستگی موضعی پایه و تکیهگاه پل
267
282
FA
زهرا
ابوسعیدی
دانشگاه شهید باهنر کرمان
zahraabousaeidi@gmail.com
کورش
قادری
استادیار دانشگاه شهید باهنر کرمان
kouroshqaderi@uk.ac.ir
مجید
رحیم پور
دانشگاه شهید باهنر کرمان
rahimpour@uk.ac.ir
محمد مهدی
احمدی
دانشگاه شهید باهنر کرمان
ahmadi_mm@uk.ac.ir
10.22069/jwsc.2018.12472.2714
تجمع اجسام شناور در اطراف پایه و تکیهگاههای پل موجب کاهش سطح مقطع رودخانه، انحراف جریان، افزایش سرعت جریان و تغییر در الگوی آبشستگی میگردد. یکی از مباحث مهم در طراحی پل بر رودخانهها، بررسی اثرات منفی ناشی از تجمع اجسام شناور چوبی میباشد این اجسام چوبی، وضعیت گوناگونی از لحاظ شکل جمعشدگی و نحوه قرارگیری در جلوی پایههای پل دارند که بیشتر در طبیعت به شکل مکعب مستطیل در جلو پایه تجمع مییابند. تاثیر اجسام شناور بر آبشستگی پایه پل توسط محققین مختلف مورد بررسی قرار گرفته ولی تاکنون مطالعه کاملی برای بررسی اثر تجمع اجسام شناور بر الگوی جریان و مشخصههای چاله آبشستگی در حالت ترکیب پایه و تکیهگاه پل صورت نگرفته است. از اینرو در این پژوهش تاثیر اجسام شناور با خصوصیات هندسی مختلف بر الگوی جریان و آبشستگی بستر در اطراف تکیهگاه و پایه پل به صورت آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش تاثیر فاصله بین پایه و تکیهگاه و نیز مشخصات هندسی اجسام شناور (شامل ضخامت، طول موثر و شکل آنها) بر روی آبشستگی به صورت آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایشها در آزمایشگاه تحقیقاتی هیدرولیک و سازههای آبی بخش مهندسی آب دانشگاه شهید باهنر کرمان انجام شد. کانال آزمایشگاهی دارای طول 8 متر، عرض 80 سانتیمتر و ارتفاع 60 سانتیمتر میباشد. مدل پایه پل (قطر 3cm) و تکیهگاه (6cm*12cm) از جنس گالوانیزه انتخاب گردید. تکیه ستر رسوبی به ضخامت 16 سانتیمتر از رسوبات با اندازه متوسط 91/0d50= تشکیل شده بود. برای جلوگیری از شسته شدن رسوبات، بستر کاذب در بالادست و پاییندست بازه مطالعاتی نصب شد. از اجسام منشوری مستطیلی، مثلثی و نیمه-استوانهای به عنوان مدل اجسام شناور استفاده شد (ضخامت نسبی اجسام شناور (T_d/D) در محدوده 1 تا 3 و طول نسبی اجسام شناور(D_d/D) در محدوده 4 تا 10 متغیر میباشد). سرعت آستانه حرکت ذرات رسوبی و حداکثر سرعت مربوط به آزمایش-های این تحقیق به ترتیب 4/0 و 2/0 متر بر ثانیه میباشد که نشان میدهد، کلیه آزمایشها در شرایط آب زلال انجام گرفت. نتایج نشان داد که با کاهش فاصله نسبی بین تکیهگاه و پایه پل (G/D) از 66/6 به 33/3 مقدار عمق حداکثر آبشستگی در اطراف پایه پل و تکیهگاه به ترتیب 8 و 5/12 درصد افزایش یافت. همچنین اجسام شناور مستطیلی در مقایسه با سایر شکلهای مورد بررسی بیشترین عمق آبشستگی را ایجاد کردند. با افزایش ضخامت نسبی اجسام شناور استوانهای(T_d/D) از 1 به 3 عمق حداکثر در اطراف پایه پل و تکیهگاه به ترتیب 6/7 و 1/24 درصد افزایش یافت. آزمایشها نشان داد که طول موثر اجسام شناور نیز تاثیر قابل توجهی بر ابعاد حفره آبشستگی دارد به طوریکه عمق حداکثر آبشستگی در حضور اجسام شناور استوانهای با طول نسبی (D_d/D) 10 در مقایسه با آزمایش شاهد برای پایه و تکیهگاه پل به ترتیب 8/50 و 58 درصد بیشتر بوده است. بر اساس نتایج این پژوهش مشخص گردید که عمق آبشستگی ایجاد شده در حضور اجسام شناور با ضخامت نسبی اجسام شناور رابطه مستقیمی داشته است به طوری که با دو برابر شدن ضخامت نسبی اجسام شناور مستطیلی، عمق آبشستگی در پایه و تکیهگاه پل به ترتیب 2/1 و 05/1 برابر شد. با افزایش قطر نسبی، ابتدا عمق آبشستگی افزایش یافت و سپس به یک مقدار تقریبا ثابتی رسید. بطور مثال برای اجسام شناور مستطیلی با تغییر طول نسبی از 4 به 10، عمق آبشستگی در پایه و تکیهگاه پل به ترتیب 4/22 و 2/10 درصد افزایش یافت ولی برای طولهای نسبی بزرگتر، تغییری در عمق آبشستگی مشاهده نشد. همچنین با کاهش فاصله بین پایه و تکیه گاه پل، حداکثر عمق آبشستگی در مقایسه با آزمایش شاهد به طور قابل توجهی افزایش یافت.
حداکثر عمق آبشستگی,اجسام شناور,تکیهگاه پل,پایه پل
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4163.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4163_b9099c83570d12f1b64c8c298a1b594b.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
برآورد آزمایشگاهی ضریب دبی در آبگیرهای کفی با محیط متخلخل
283
296
FA
حسین
شریعتی
دانشجوی دکترا رشته علوم و مهندسی آب دانشگاه فردوسی مشهد
shariaty13@gmail.com
سعید رضا
خداشناس
استاد گروه علوم و مهندسی آب دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد.
khodashenas@um.ac.ir
کاظم
اسماعیلی
دانشیار گروه علوم و مهندسی آب دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد.
esmail@um.ac.ir
10.22069/jwsc.2018.12378.2695
سابقه و هدف: یکی از روشهای مناسب برای آبگیری از رودخانههای کوهستانی، بکارگیری آبگیر کفی مشبک می-باشد. از اشکال مختلف آبگیرهای کفی که تاکنون کمتر مورد مطالعه قرار گرفته، استفاده از آبگیرهای کفی با محیط متخلخل است که بلحاظ کاهش مشکلات کفهای مشبک و هزینه کم طراحی و اجرا میتواند جایگزین مناسبی برای آبگیرهای کفی مشبک باشد. با توجه به جدید بودن ایده استفاده از آبگیر کفی با محیط متخلخل و محدودیت اطلاعات کافی جهت طراحی و ساخت این نوع آبگیر در پژوهش حاضر سعی شده است با در نظر گرفتن شرایط منطبق بر واقعیت رفتار هیدرولیکی این آبگیرها مورد بررسی قرار گیرد .<br />مواد و روشها: به منظور مدل کردن آبگیر کفی با محیط متخلخل و انجام آزمایشها از یک کانال آزمایشگاهی با طول 10 متر، عرض 30 سانتیمتر و ارتفاع 50 سانتیمتر با جدار شیشهای بعنوان کانال اصلی و کانالی شیشهای با طول 1 متر، عرض 45 سانتیمتر و ارتفاع 50 سانتیمتر بعنوان کانال انحراف استف اده شد. جهت تعبیه آبگیر در فاصله 5 متری از ابتدای کانال اصلی با در نظر گرفتن یک فضا خالی به گونهای که در این فضا امکان اجرای سه طول cm45= L3، cm30=L2 ، cm15=L1 ، سه ارتفاع cm20= H3، cm15=H2 ، cm10=H1 و سه شیب %20= S3، %10= S2 ، %0=S1 برای آبگیر فراهم بود، استفاده شد. محیط داخل آبگیر از 4 نوع دانه بندی با قطر متوسط mm 75/17=P4 ، mm 30/15=P3 ، mm 41/13=P2 ، mm72/9 =P1 پرگردید . در هر آزمایش با عبور دبیهای مختلف از روی آبگیر و اندازهگیری میزان دبی انحرافی، نسبتهای دبی منحرف شده به دبی کل ( ) در مقابل دبی کل جریان بالادست ( ) برای مدلهای مختلف آبگیر ترسیم و تاثیر پارامترهای مختلف بر میزان دبی منحرف شده توسط آبگیر کف متخلخل مورد بررسی قرار گرفت. برای اندازهگیری دبی از سرریزهای لبه تیز مستطیلی واقع در ابتدا و انتهای کانال اصلی استفاده شد.<br />یافتهها: نتایج آزمایشها حاکی از آن بود که با افزایش دبی ورودی میزان دبی انحرافی افزایش مییابد اما نسبت دبی انحرافی به دبی ورودی روند کاهشی دارد. افزایش قطر سنگدانهها محیط آبگیر افزایش دبی انحرافی از آبگیر را بهمراه دارد به گونهای که بیشترین میزان دبی انحرافی مربوط به دانه بندی نوع P4 بود که این امر ناشی از بیشتر بودن فضاهای خالی در این دانه بندی بندی است. افزایش ضریب یکنواختی مصالح داخل آبگیر موجب پرشدن خلل و فرج و کاهش تخلخل و بتبع آن کاهش مجاری عبور جریان و تقلیل دبی انحرافی از آبگیر شد. بررسی دبی انحرافی برای طول و ارتفاعات مختلف آبگیر نشان داد که افزایش طول آبگیر از L1 به L3 و نیز افزایش ارتفاع آبگیر از H1 به H3 موجب افزایش دبی انحرافی میگردد. میزان جریان انحرافی با افزایش شیب سطح آبگیر روند کاهشی دارد. این کاهش میتواند ناشی از تغییر ناگهانی شیب سطح آبگیر در محل ورود جریان به ناحیه محیط متخلخل و جداشدگی جریان در این ناحیه باشد. <br />نتیجهگیری: بر اساس تحلیل ابعادی و دادههای بدست آمده از آزمایشها و استفاده از برازش چند متغیره بین پارامترهای بی بعد استخراج شده رابطهای برای محاسبه ضریب دبی آبگیر کفی متخلخل با ضریب تبیین915/0ارائه گردید. مقایسه نتایج ضریب دبی جریان اندازهگیری شده و نتایج محاسباتی همبستگی مناسب بین دادههای آزمایشگاهی و مقادیر ریاضی تخمین شده را نشان میدهد.
آبگیری از رودخانه,آبگیرکفی,ضریب دبی,محیط متخلخل
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4164.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4164_d0fe582cb9b7849de43eee8ab841f873.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
استحصال آب از هوا با بهره گیری از دمای عمق زمین (نمونه موردی: بررسی کارآیی سیستم در شهر بندرعباس)
297
305
FA
امیرحسین
جان زاده
دانشجوی کارشناسی ارشد معماری، دانشکده معماری و شهرسازی،دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران
amirhosseinj1990@yahoo.com
10.22069/jwsc.2018.13025.2769
سابقه و هدف: حفظ منابع آب و بهره برداری اقتصادی و عادلانه از آن، یک مسأله جهانی است. امروزه به علت کمبود منابع آب در بسیاری از نقاط جهان مناقشات بر سر دستیابی به منابع آب از مرزهای ملی گذشته و دسترسی به این منابع به یک هدف استراتژیک در تعامل بین کشورها تبدیل شده است. براساس آماری که موسسه منابع جهان در سال 2015 منتشر کرده است، 33 کشور جهان با تنش آبی در سال 2040میلادی روبرو خواهند شد که ایران در رتبه 13 این کشورها قرار دارد. با توجه به میزان متوسط بارش در ایران و نیز با در نظر گرفتن میزان منابع آب و سرانه مصرف در کشور، ایران را می توان از جمله کشورهایی که با خظر کمبود منابع فیزیکی آب روبرو است در نظر گرفت. هدف از این پژوهش تامین آب سالم جهت مصارف کشاورزی به عنوان پرمصرف ترین بخش آبی کشور و حتی مصارف آشامیدنی بدون استفاده از منابع آب شیرین و تنها با بهره مندی از رطوبت موجود در هوا می باشد.<br />مواد و روش ها: در این پژوهش طراحی یک سیستم نوین جهت استحصال آب پاک از طریق رطوبت هوا با استفاده از روش کتابخانه ای و روش های آماری و تحلیلی مدنظر است. سیستم در نظر گرفته شده در این پژوهش با هدایت هوای گرم بیرون به داخل کانالی در عمق زمین دمای آن را کاهش داده و تا حد اشباع خنک می کند تا از این طریق بخشی از رطوبت هوا از آن جدا شده و به شکل قطرات آب بر جداره کانال ظاهر گردد. سپس آب به دست آمده در یک تانکر ذخیره شده و مورد استفاده قرر می گیرد.<br />یافته ها: میزان آب به دست آمده در این روش بسته به اقلیم و شرایط موثر دیگر متفاوت است. در این پژوهش دستگاه در اقلیم بندر عباس مورد بررسی قرار گرفته است و آب به دست آمده روزانه بین 5 تا 20 لیتر در هر ساعت در ماه های گرم می باشد. <br />نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که می توان با به کار گیری شیوه بیان شده تا حد قابل قبولی به ویژه در مناطق گرم و مرطوب به آب پاک و خالص دست یافت. البته ذکر این نکته ضروریست که تمامی محاسبات در این بخش بر مبنای نظریه ها و روابط تئوری انجام گرفته است، لذا ممکن است در عمل آب پاک به دست آمده از طریق سیستم طراحی شده برابر میزان عددی به دست آمده نباشد ولی با توجه به بحران آب در کشور دستیابی به نیمی از این مقدار نیز می تواند سهم قابل قبولی در کاهش بحران آب و حل مسئله کمبود آب داشته باشد
بحران آب,منابع آب,رطوبت هوا,دمای عمق زمین,ایران
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4165.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4165_ce1199ca498be20db04696e0a2657d80.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
طبقه بندی فرکتال روزهای تیپ هواشناسی برمبنای رفتار تابشی (مطالعه موردی: ایستگاه سینوپتیک کرج)
307
314
FA
زهرا
آقاشریعتمداری
عضو هیأت علمی گروه هواشناسی دانشکده مهندسی آب و خاک دانشگاه تهران
zagha@ut.ac.ir
فاطمه
بی خوابی آرانی
دانشجو
f.bikhabiarani@ut.ac.ir
10.22069/jwsc.2018.12995.2764
سابقه و هدف: در حال حاضر بخش اعظم انرژی مورد نیاز بشر از طریق سوختهای فسیلی تأمین میشود. با توجه به کاهش ذخایر سوختهای فسیلی و افزایش آلایندهها و در نتیجه تغییرات اقلیمی ناشی از آن، تولید و بکارگیری منابع نوین انرژی تجدیدپذیر که آلایندگی کمتری دارند یک ضرورت است. انرژی خورشیدی در میان سایر منابع انرژی تجدیدپذیر بهعلت بهینهبودن در تولید انرژی، بارزتر است. دانستن اطلاعات مربوط به تابش خورشید در بسیاری از کاربردهای صنعتی، سیستمهای فتوولتائیک، کشاورزی و طراحی کلکتورهای خورشیدی کاربرد دارد. طی این مطالعه برآورد شاخص فرکتال روزانه تابش و شاخص پاکی آسمان به منظور ارائه یک مدل که امکان طبقهبندی روزها به سه تیپ را میدهد، بکارگرفته میشود. روشی که آستانههای بعد فرکتال با استفاده از تابع توزیع تجمعی؛ روزهای ایستگاه کرج را در سه کلاس: آفتابی، نیمه ابری و ابری طبقهبندی مینماید.<br />مواد و روشها: پایگاه دادهای این آزمایش شامل دادههای تابش کل اندازهگیری شده در ایستگاه هواشناسی سینوپتیک کرج در بازه زمانی 2014- 2016 و همینطور دادههای ساعات آفتابی همین مدت از ایستگاه موردنظر است. پس از کنترل کیفی دادهها با استفاده از الگوریتم مرادی بعد فرکتال دادهها بطور روزانه محاسبه گردید. به کمک بعد فرکتال دادهها و شاخص شفافیت آسمان طبقهبندی روزانه با استفاده از تابع توزیع تجمعی انجام گرفت. طبق این روش برای هر یک از سالها دو آستانه برای بعد فرکتال بدست آمد که با استفاده از این آستانهها روزها در سه کلاس طبقهبندی شدند، در ادامه به تحلیل ماهانه دادهها پرداخته شد.<br />نتایج و بحث: برطبق نتایج بدست آمده در ایستگاه مورد مطالعه بیشترین درصد وقوع کلاس یک در ماه آگست 2015، بیشترین درصد وقوع کلاس دو در فوریه 2016 و بیشترین درصد وقوع کلاس سه مربوط به مارس 2015 میباشد. همچین میزان انحراف معیار کم بعد فرکتال و شاخص پاکی آسمان از میانگین سالانه نشاندهنده طبقهبندی همگن روزها است، بعلاوه میزان انحراف معیار بالای این دو متغیر در کلاس سه (بیش از 10%) ناشی از وجود روزهای بارانی در این کلاس است که باعث میشود سیگنال تابش شکل منظمی داشته باشد و بعد فرکتال در این روزها نزدیک یک محاسبه گردد. تحلیل و بررسی ماهانه بعد فرکتال امکان تشخیص ماههایی که نوسانات تابش در آن اغلب زیاد است و یا ماههایی که سیگنال تابش در آنها منظم است را میدهد. این اطلاعات در تعیین سایز سیستمهای فتوولتاییک و در راستای کاستن از هزینههای اولیه طراحی مناسب و ساخت سیستمهای انرژی خورشیدی مناسب با آب و هوای منطقه موردمطالعه بسیار مفید است.<br />نتیجهگیری: در این مطالعه بهمنظور بررسی شرایط منطقه مورد نظر جهت استفاده از سلولهای فتوولتاییک در راستای بهرهبرداری از انرژی خورشیدی روشی جدید ارئه شده است. این روش با آستانههای بعد فرکتالی با استفاده از تابع توزیع تجمعی تعریف شده است. از سوی دیگر، امکان طبقهبندی روزانه تابش خورشید با استفاده از آستانه D بدست آمده از روش CDF نشان داده شد. طبقهبندی تابش خورشید در طراحی و نصب سیستمهای انرژی خورشیدی بویژه تنظیم PV، بسیار مهم است. روند الگوهای تابش روزانه خورشید اطلاعات با اهمیتی را با توجه به اهمیت فنآوریهای تجدیدپذیر، در اختیار میگذارد. اهمیت این فناوریها بعلت گرمایش جهانی و دیگر تاثیرات مثبت در محیط، بسیار زیاد است. تحلیل ارائه شده در این بخش اهمیت زیادی به جهت کاستن از هزینههای اولیه به جهت طراحی مناسب و ساخت سیستمهای انرژی خورشیدی مناسب با آب و هوای ایستگاه، دارا میباشد.
تابش خورشیدی,بعد فرکتالی,طبقهبندی,تیپ روز,تابع توزیع تجمعی
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4166.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4166_a2aa7f3031859919595cd067a903229d.pdf
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
مجله پژوهشهای حفاظت آب و خاک
2322-2069
2322-2794
25
2
2018
05
22
ارزیابی دقت مدلهای همزمان سری زمانی و شبکه عصبی در مدلسازی بارش-رواناب (مطالعه موردی: حوضه آبریز نازلو چای)
315
321
FA
محمد جواد
زینلی
دانشجوی دانشگاه بیرجند
mj.zeynali@yahoo.com
عباس
خاشعی سیوکی
0000-0002-2863-8482
دانشیار گروه مهندسی آب دانشگاه بیرجند
abbaskhashei@yahoo.com
10.22069/jwsc.2018.12584.2728
سابقه و هدف: مدلسازی بارش-رواناب یک فرآیند ضروری و پیچیده میباشد که در بهرهبرداری مناسب از مخازن و مدیریت و برنامه ریزی صحیح منابع آب نقش عمدهای دارد. مدلسازی این فرآیند با استفاده از روشهای مختلفی امکانپذیر است. ازنظر تئوری، در مدلسازی یک سیستم میبایست روابط صریح بین متغیرهای ورودی و خروجی معلوم باشند. در حالیکه به علت معلوم نبودن روابط صریح بین متغیرها و عدم قطعیتهای ذاتی آنها، استخراج چنین مدلی بسیار مشکل میباشد. برای مدلسازی بارش-رواناب تا کنون کارایی مدلهایی نظیر شبکه عصبی، مدل-های چندمتغیره خود همبسته با میانگین متحرک مورد بررسی قرار گرفته است لذا در این تحقیق میزان دقت مدل-های CARMA و ANN در مدلسازی بارش-رواناب مورد بررسی قرار گرفته است.<br />مواد و روشها: در این مطالعه، مدلهای چندمتغیره خود همبسته با میانگین متحرک همزمان (CARMA) و شبکه عصبی مصنوعی جهت مدلسازی بارش-رواناب مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای مدل ANN سه سناریو در نظر گرفته شد. جهت استفاده از مدلهای فوق، از سری زمانی مجموع بارش و رواناب ماهانه در دوره آماری (1394-1353) مربوط به حوضه آبریز نازلو چای واقع در ´49 °44 طول جغرافیایی و ´40 °37 عرض جغرافیایی واقع در استان آذربایجان غربی استفاده شد. در ابتدا، دادهها ازنظر تصادفی بودن، روند و همگنی، به ترتیب با استفاده از آزمونهای ران-تست، من-کندال و ویلکاکسون مورد بررسی قرار گرفتند و پس از آن دادهها به دو گروه تقسیم شدند. 80 درصد دادهها به آموزش مدل و 20 درصد از دادهها به آزمون مدل اختصاص داده شد. معیارهای عملکرد به کار برده شده نیز معیارهای ریشه میانگین مربعات خطا، نش-ساتکلیف و ضریب همبستگی بوده است.<br />یافتهها: نتایج نشان داد که مدل CARMA دقت بهمراتب مناسبتری نسبت به مدل ANN داشته است بهطوریکه معیار ریشه میانگین مربعات خطا در مدل CARMA برابر با 7/7 و در مدل ANN برابر با 50/9 متر مکعب بر ثانیه بود. همچنین معیارهای نش-ساتکلیف و R2 در مدل CARMA به ترتیب برابر با 41/0 و 54/0 در حالی که مقادیر این معیارها در مدل ANN برابر با 45/0 و 80/0 بوده است. لذا مدل CARMA برای مدلسازی بارش-رواناب از دقت بیشتری نسبت به مدل ANN برخوردار بوده است.<br />نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، استفاده از مدلهای چندمتغیره خانواده ARMA سبب کاهش میزان خطای مدل بهمیزان 18 درصد نسبت به مدل ANN شده است لذا مدل CARMA نسبت به مدل ANN از عملکرد مناسبتری برخوردار بوده است و این موضوع اهمیت در نظر گرفتن جزء تصادفی در مدلسازی را نشان میدهد.
سری زمانی,شبکه عصبی,مدل بارش-رواناب,مدلهای چندمتغیره
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4167.html
https://jwsc.gau.ac.ir/article_4167_565cb1ce399893febbf9d4efc5120998.pdf